دانشکده فنی و مهندسی بناب

مدیر انجمن: مهيار

bbk_agp
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 167
تاریخ عضویت: دوشنبه 12 شهریور 1386, 9:27 am
تماس:

دانشکده فنی و مهندسی بناب

پست توسط bbk_agp » شنبه 3 آذر 1386, 12:01 pm

بناب- سراب دانشگاه تبریز

سايت دانشكده:
http://www.BonabU.net


اگه در مشاهده عکسها مشکل داشتین، رو لینک زیرش کلیک کنید، اگه بازم مشکل داشتین، لطفا به من اطلاع دهید: bbk_agp@yahoo.com

تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... title2.jpg
http://i15.tinypic.com/6l15cmd.jpg

وقتی اول دانشگاه رو می بینی، چشت به این تابلو می افته، چقدر تابلو بزرگیه، تا اینجا به شما خوش گذشته، مخصوصا که تو تبریز ثبت نام کردین...

البته دانشكده فني مهندسي بناب در سال 86 از دانشگاه تبريز مستقل شد، و بودجه مستقيم از وزارت مي گيرد... از لحاظ مالي كلي خوش به حالش شده...

چشم اندازي از دور از دانشكده
تصویر


تاریخ تاسیس
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... title2.jpg
http://i1.tinypic.com/71ehahc.jpg

سر در دانشکده، انصافا فکرها پشتش بوده
تصویر

محوطه دانشکده
تصویر

بوفه دانشکده... یکم حالتونو می گیره!
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... p/bofe.jpg
http://i13.tinypic.com/8be5tu1.jpg

اينم بوفه جديد (عكس قبلي ماله 86 هستش)
تصویر


حصار دانشگاه
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... ideuni.jpg
http://i9.tinypic.com/8bh616r.jpg

محل تشکیل کلاسها
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... lasses.jpg
http://i17.tinypic.com/6yz16b4.jpg

زمین چمن دانشگاه
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... otball.jpg
http://i1.tinypic.com/7xb6c5z.jpg


ساختمان جديد دانشكده (البته الآن كاملتر هست... عكس قديميه)
تصویر



سایت، برای رفتن به اینترنت، هر کس هر ترم 20 ساعت میتونه به اینترنت بره، و هر روز نباید بیشتر از 1 ساعت بشه، البته اگه تونستین خلوت پیدا کنین!
پاراگراف بالا ماله 86 ...
در سال جاري دوتا سايت بود... سايت اينترنت و پرو‍ژه... عكس هاش فعلا موجود نيست... (البته هست... ولي چون تو عكس ها دانشجوا بودن و اگه مي زدم يهو يكي ناراحت ميشه... حالا بيا و درستش كن...)
تو سايت اينترنت تقريبا 40 تا كامپيوتر (x تا مفيد) موجوده... سايت پروژه هم كه براي كلاس هاست...
اين عكس ماله 86...
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... p/site.jpg
http://i9.tinypic.com/6ywgklg.jpg

سلف
اين عكس ماله 86...
الآن تنها فرقي كه كرده اينه كه دختر پسر جدا شده... و به جاي ظرف هاي يه بار مصرف تو ظرف هاي فلزي غذا رو مي دن (شرمنده اسمش يادم ني :D )
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... p/self.jpg
http://i2.tinypic.com/7xcaae0.jpg

دستشویی! و محلی برای وضو گرفتن
تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb313/bbk_agp/WC.jpg
http://i14.tinypic.com/6o4tuo1.jpg

ساختمان در حال تاسيس
تصویر

داخل دانشكده دارن چندتا ساختمان برا خوابگاه مي سازن... عكس هايي كه من دارم ماله اسكلت بندي هست كه به درد نمي خوره... اگه عكس كاملتر به دست رسيد مي گذارم...


قیافه من بعد از ثبت نام در بناب، لطفا با شعر زیر عکس رو ببینید:

من و بارون تو خیابون داریم از فردا می خونیم، که دوباره نکنه ما ...


تصویر
http://i211.photobucket.com/albums/bb31 ... p/Rain.gif


فعلا اینارو داشته باشین، تا بعد!
اطلاعات در مورد اساتید و بقیه فعالیتها باشه برا بعد...! دوستانی که تو بناب خوندن و می خونن لطفا این قسمت رو تکمیل کنن!


[/b]
آخرین ویرایش توسط bbk_agp در سه‌شنبه 27 مرداد 1388, 8:36 am، در مجموع 8 بار ویرایش شده است.
تصویرThe Longest Journey Begins with the First Stepتصویر
تصویر

آواتار کاربر
kanan
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1617
تاریخ عضویت: دوشنبه 16 مهر 1386, 1:00 pm
محل اقامت: تبريز شهر اولين ها

پست توسط kanan » شنبه 3 آذر 1386, 6:29 pm

باسلام
اطلاعات جالب و دقیقی بود اما این دوتا تابلو برای یه دانشگاه دیگه این چه صیغه ای من سر در نیاوردم :?:

آواتار کاربر
ce.mohsen
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 385
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 28 تیر 1386, 11:10 am
محل اقامت: پشت دریاها
تماس:

بناب نامه

پست توسط ce.mohsen » شنبه 3 آذر 1386, 8:02 pm

مقدمه
تابستان 84 بود . بعد از یک ماه اعصاب خوردی و استرس بالاخره موقع گرفتن نتایج شده بود و من با هزار امید و آرزو رفتم سراغ کامپیوتر و نتیجم رو گرفتم . خودم خیلی امید داشتم که مهندسی کامپیوتر شاهرود قبول بشم ، اما وقتی نتیجه و کد رشته قبولی رو دیدم بعد از کلی ناامیدی به خودم قبولوندم که همینه که هست و نمی شه کاریش کرد . از طرفی جای بدی هم نبود ، دانشگاه تبریز بود که از نظر امکانات و بزرگی و تاسیس دومین دانشگاه کشوره و از نظر علمی چهارمین دانشگاه کشوره و .... . البته می دونستم که محل تحصیل بنابه ، اما نمی دونستم بناب کجاست !!!
رفتیم بناب ، تو دانشکده هیچی نبود ، فقط فقط 2 تا ساختمون یک طبقه !!! همین
وقتی اونجا بودیم از اینکه با بابام رفته بودم ثبت نام خیلی شرمنده و خجالت زده شدم . به هر حال تو همون 2 تا ساختمان ثبت نام کردیم و گفتن حالا برید انتخاب واحد کنید و یه برگه هم بهمون دادن . من از مهندس مهتدی (رییس فعلی دانشکده) پرسیدم که چطوری باید انتخاب واحد کنم و اون گفت برو از روی برد برگه انتخاب رشته کامپیوتر رو پیدا کن و هر چی اونجا بود بنویس (نمردیم و معنی انتخاب واحد هم رو یاد گرفتیم) . وقتی برگشتم تهران ، تهران برام مثل یه بهشت بود ، تصور کنید یه نفر از یکی از دهات افغانستان بیاد به نیوِیورک آمریکا .خلاصه اول مهر 84 با یه کیف راه افتادم به سمت بناب


پیشینه
این دانشکده حدود 12 سال پیش تاسیس شده و اگه اشتباه نکنم سال 83 به طور رسمی افتتاح شد . از اول تا سال 84 فقط کاردانی برق-الکترونیک می گرفت و کلا هر سال حدود 70 تا دانشجو داشت . از سال 84 کاردانی های کامپیوتر ، عمران و کارشناسی ناپیوسته برق-الکترونیک هم بهش اضافه شد . (ما ورودی های اول کامپیوتر بودیم) . سال 85 کاردانی برق و عمران نگرفت و بجاش مهندسی اپتیک ، مهندسی برق ، کاردانی معماری و کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر گرفت . سال 86 هم که گل کاشت و کارشناسی ارشد فیزیک رو به افتخاراتش اضافه کرد .


ساختمان های اداری و کلاس ها
همون طور که گفتم 2 تا ساختمان خرابه بود که یکی برای امور آموزشی بود که توش یه کتابخانه هم بود (یه اتاق 12 متری با 4 تا دونه کتاب) با یه آبدار خونه و ساختمان دیگه هم 3 تا کلاس داشت با 3 تا اتاق اداری که یکیش ریاست بود و دیگری ژتون فروشی و یه اتاق حدودا 12 متری که بعدا حسابی توضیح می دم . تمام کلاس های ما توی همون 3 تا کلاس تشکیل می شد که البته یکیشون بزرگتر بود و معمولا کلاسهای زبان و ریاضی و ادبیات 2 تا کلاس با هم قاطی می شدیم . یکی از کلاس ها اینقدر کوچیک و تاریک بود که آدم رو یاد زندانهای شاه می نداخت (مخصوصا بعد از ظهر های زمستون) . سال دوم به علت زیاد شدن دانشجو ها یه ساختمان فنی-حرفه ای توی شهر خریدن و بعضی از کلاسها رو اونجا تشکیل می دادن (خیلی از کلاسهای من هم اونجا بود) که البته مجبور بودیم برای نهار بریم دانشکده و بعد در عرض 3سوت برگردیم کلاس
یه آمفی تئاتر هم داریم که پشتش 2 تا کلاس بزرگه (فکر کنم کلاس نقشه کشی باشه)

سایت کامپیوتری
یه اتاق 12 متری با 5 تا کامپیوتر پنتیوم2 که برای عهد بوق بود . که البته بعد از حدود 1 ماه چند تا کامپیوتر جدید خریدن و تعداد رو به 10 (شاید هم 9) رسوندن و بعد از حدود 3 ماهی اون کلاس بزرگ رو به سایت و کارگاه تبدیل کردن با 13 تا کامپیوتر .شما فکرش رو کنید که پیش دانشگاهی که من توش درس می خوندم بیشتر از 10 تا کامپیوتر پنتیوم4 داشت و دانشگاه من .... . سرعت اینترنت سال اول بد نبود ، اون هم برای من که کارم دانلود بود و کامپیوتر رو شب ها روشن میذاشتم و صبح که می رفتم سایت ، نورتن های 400 مگابایتی و ویدئو کلیپ های 40 مگابایتی رو تحویل می گرفتم . اما سال دوم سرعت به قدری پایین اومد که حتی جی میلم رو هم نمی تونستم چک کنم و هنوز هم سرعت همین طوریه و اصلا نمی شه بهش گفت سایت کامپیوتری دانشگاه .
الان سایت از گارگاه جدا شده

سلف سرویس
ما یک ماه اول چیزی به این نام ندیدیم . یه ساختمان خرابه بود که داشتن می ساختن (آمفی تئاتر) و هر روز ظهر می رفتیم توی اون خرابه کنار دیگ برنج و غذا می گرفتیم و بعد می رفتیم تو چمن های دانشکده می خوردیم . و به نشانه اعتراض ظرفش رو همون جا می ذاشتیم . بعد از یک ماه سلف ساخته شد و یه کم راحت شدیم . البته صفش اعصاب خورد کن بود . غذاش هم آشغال بود . هیچ حق اعتراضی نداری ، تو یه متهم هستی . ما چند بار اعتراض کردیم (اخرین بار برا غذا بود)
اما نتیجه این شد که چند نفر از خوابگاه اخراج شدن و حتی نزدیک بود از دانشکده هم اخراج شن که با رشوه دادن ما اخراج نشدن (رشوه این بود که روزی که نماینده شهر تو دانشکده سخنرانی داشت قرار بود هیچ کس شرکت نکنه ، اما رییس دانشکده گفت اگه همه شرکت کنن از تخلف اونا می گذره )
تصویر

کتابخانه
همون اتاق 12 متری بود با 4 تا دونه کتاب که برای رشته ما نبودن و از این نظر خیلی بدشانس هم بودیم چون همه کتابها برای رشته برق بود . سالن مطالعه هم نداشتیم

سرویس بهداشتی
داشته باشید که یه دستشویی هم داشت که به کلاس چسبیده بود و آدم حالش به هم می خورد (آلان شده دستشویی پرسنل) . فکر کنم سال دوم بود که سرویس های بهداشتی رو کنار سلف ساختن و چاهش هم درست جلوی در سلف بود و معمولا وقتی بچه ها مشغول خوردن غذا بود چاه رو تخلیه می کردن (خداییش خودتون تصور کنید) و بوی ... چاه حال آینده سازان این مرز و بوم رو بهم می زد .

خوابگاه
تنها خاطره های خوبی که دارم از خوابگاه بناب (سال اول) و بچه های با معرفتش بود . سال اول خوابگاه وسط شهر (روبروی میدان یادبود) بود . حدودا 60 یا 70 نفری توی اون خوابگاه بودیم .. با اینکه هیچ امکاناتی نداشت (صفر مطلق) اما حضور بچه ها و جو خوبش زندگی تو اون آلونک رو خیلی ساده و خوشایند می کرد . این خوابگاه یه ساختمان قدیمی بود . یادمه من همیشه کلاس های آمار رو می پیچوندم و وقتی همه می رفتن سر کلاس و خوابگاه خالی می شد می رفتم حموم (تنها زمانی که می شد رفت حموم) . یه زمستون که مثله همیشه کلاس رو پیچوندم و حموم رفتم ، بارون گرفت و وقتی داشتم لباس هامو تو اتاق پهن می کردم سقف خوابگاه به شعاع نیم متر اومد روی سرم (نصف روی سرم و نصف روی تختم) و همون موقع هم بچه ها از کلاس برگشتن و ...ها زدن زیره خنده . و البته تا ماهها این سقف تعمیر نشد و مواقعی که بارون می اومد زیرش یه سطل می ذاشتیم (چه روزای خوبی بود)
خوابگاه سال دوم (و همین الان) یه ساختمون نوساز و بزرگ بود که عکسش پایین هست . اما امکاناتش خیلی کم بود . برای حدود 290 نفر فقط 8 تا دستشویی ، 4 تا حمام و 2 تا ظرف شویی . فکر کنید برای یه دستشویی یا یه لیوان آب باید 2 طبقه می اومدیم پایین .. واحدها بزرگ بودن و 2 تو تا اتاق داشتن و اکثرا بالکن هم داشتن و حدود 12 نفر دانشجو .
تصویر

محوطه دانشکده
ساختمون دانشکده قبلا مال جهاد کشاورزی بوده ، به همین خاطر بیشتر شبیه یه باغ زرد آلو می مونه تا یه دانشده . هنوز زرد آلو ها نرسیده بچه ها حمله میکنن و ظرف 2 هفته دیگه هیچ اثری از اونا پیدا نمی کنید.اگه زرد آلوهاش برسن بزرگ و فوق العاده شیرین میشن (اخه برای یه فرجه امتحانات که نرفته بودم با دوستم می رفتیم و درخت ها رو سرچ می کردین و از هر درخت تقریبا یکی گیر می آوردیم ) . البته آلبالو هم داریم که همه سراغش نمی رن و بیشتر میشه روش حساب کرد . یه استاد تنظیم خانواده داشتیم که با محیط دانشکده خیلی حال می کرد و می گفت قدر این طبیعت وحشی رو بدونید .
امکانات ورزشی : بابک عکس هاشو براتون گذاشته
تصویر

مسئولین دانشکده
کارمنداش خیلی مزخرفن ، هیچ کدوم مدرک مربوط به کارشون رو ندارن و با کلی منت کار انجام می دن و اگه خطایی کنن ، تنها تنبیه شون اینه که جاشون با هم عوش بشه . شما اونجا با گاو و گوسفندهایی مواجه می شید که توهم زدن و با آدم صحبت می کنن . البته اگه انصاف رو بخواییم رعایت کنیم توی اون همه 2 یا 3 نفری هم آدم حسیبی پیدا می شه که کار آدم رو راه میندازه.
اکثر مسئولین منطق ندارند ، بویی از منطق نبرده اند و اگه زیادی سره یه موضوع گیر بدی و جوابی نداشته باشند سریعا به طور تصادفی یکی از جوابهای زیر را به شما تحویل می دن
1)همینه که هست
2)می خوای بخواه ، نمی خوای نخواه
3)می خواستی بیشتر درس بخونی یه جای بهتر قبول شی
4)شما در همین سطح هستید (این جمله مودبانه یعنی "همین هم از سرتون زیاده")

شهر بناب
شهرش هیچ تفریحی نداره (واقعا هیچی) ، از نظر فرهنگی مردمش خیلی پایین هستن اما آدم های ساده و خوبی هستن ،برای تفریح باید مراغه یا تبریز یا ارومیه برین . یه دانشگاه آزاد خیلی بزرگ داره که اون روستا رو به شهر تبدیل کرده


اساتید
استاد نداشتیم ، ندارند ، نخواهند داشت . اونجا فقط خودتون باید به فکر درس و یادگیری و .. باشید و کسی برای شما کاری انجام نمی ده .تازه اگه سنگ جلوی پاتون نندازن لطف می کنن . شما فکرش رو کنید من تا حالا 2 بار ریاضی عمومی رو افتادم و به خاطر همین یه درس تا همین آلان هنوز فارغ التحصیل نشدم . اکثر استادا فوق لیسانس هستن و تازه مدرک گرفتن و خوب نمی تونن درس بدن . در کل سطح علمی از نظر استاد خیلی پایینه . فقط یه استاد خیلی خوب داشتیم (مهندس ایرانی) که به خاطر بچه ها با دانشکده مشکل پیدا کرد و دیگه نمیاد (البته این استاد تو دانشگاه آزاد برای خودش برو بیایی داره و اونجا کلی تحویلش می گیرن)


آمفی تئاتر
تصویر
آخرین ویرایش توسط ce.mohsen در چهارشنبه 14 آذر 1386, 2:59 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
به جای لعنت فرستادن بر تاریکی ، یک شمع روشن کن
کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر است
خدایا به من قدرت و جراتی ده تا آنی شوم که به خاطرش مرا خلق کردی

آواتار کاربر
sabikeh
پست: 5
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 مهر 1386, 5:24 pm
تماس:

پست توسط sabikeh » یک‌شنبه 11 آذر 1386, 12:05 am

سلام .... ممنون جناب

واقعا اینقدر اوضاع این دانشکده خرابه که عکساشم فیلتر شدن ؟؟!!!

مشترک گرامی

دسترسی به این سایت امکان پذیر نمی باشد :!:
حاجت مرهم ندارد زحمی احساس...

آواتار کاربر
sabikeh
پست: 5
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 مهر 1386, 5:24 pm
تماس:

پست توسط sabikeh » یک‌شنبه 11 آذر 1386, 12:22 am

ولی جدای از شوخی کار خیلی خوبی میکنید که تا این حد مستند اطلاع رسانی می کنید . ....لااقل بچه های با تراز بالا زحمتشونو دیگه هدر نمیدن اینجا رو انتخاب کنن.

من که حاضرم غیر انتفاعی زاهدان رو بیارم ولی اینجا نرم
حاجت مرهم ندارد زحمی احساس...

bbk_agp
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 167
تاریخ عضویت: دوشنبه 12 شهریور 1386, 9:27 am
تماس:

پست توسط bbk_agp » یک‌شنبه 11 آذر 1386, 1:30 am

اگر در دریافت عکسها مشکل داشتین، به من ایمیل بزنید تا عکسها رو براتون از طریق ایمیل بفرستم!
تصویرThe Longest Journey Begins with the First Stepتصویر
تصویر

bbk_agp
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 167
تاریخ عضویت: دوشنبه 12 شهریور 1386, 9:27 am
تماس:

یه چندتا عکس دیگه از بناب

پست توسط bbk_agp » یک‌شنبه 9 دی 1386, 8:41 am

یه چندتا عکس دیگه از بناب

ورودی دانشکده
تصویر

تصویر

تصویر

زمین والیبال
تصویر

تصویر

تصویر

تصویر

تصویر

این هم هنر نمایی سایت آپلود عکس!
http://www.picturetrail.com/flicks/3389775/preview
تصویرThe Longest Journey Begins with the First Stepتصویر
تصویر

آواتار کاربر
nasrin
کاربر ساده
کاربر ساده
پست: 55
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 20 شهریور 1386, 3:38 pm

پست توسط nasrin » یک‌شنبه 5 اسفند 1386, 11:42 pm

چه جالبه این به اصطلاح دانشکده بناب ...
با این حساب غیر انتفایی یا شایدم آزاد خیلی بهتر از اینجاست !!!
حالا من می گفتم اینجا به ما ( تبریز ) نزدیکتره
هر چند من هنوز به اون مرحله ایی که دوستان رسیدن نرسیدم ولی خوب دیگه
از الان باید به فکر بود...
راستی مگه بناب کاردانیم داره ؟ :roll:
به هر حال ممنون از زننده چنین تاپیک هایی

bbk_agp
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 167
تاریخ عضویت: دوشنبه 12 شهریور 1386, 9:27 am
تماس:

پست توسط bbk_agp » پنج‌شنبه 12 اردیبهشت 1387, 7:54 pm

جمعی از دانشجویان در اعتراض به وضع غذا و سلف دانشکده بناب تحصن کردند.

سه شنبه، دهم اردیبهشت، 1387

تصویر

تصویر

تصویر
تصویرThe Longest Journey Begins with the First Stepتصویر
تصویر

آواتار کاربر
kanan
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1617
تاریخ عضویت: دوشنبه 16 مهر 1386, 1:00 pm
محل اقامت: تبريز شهر اولين ها

پست توسط kanan » جمعه 13 اردیبهشت 1387, 7:59 pm

با سلام
پسر مگه چي شده بوگد غذا رو با گوشت خر درست كرده بودن
الته اونو مطمئن باش كه كمي تا نيمه ابري وضعيت بهتر ميشه
البته ما از اون بدترشو كرديم اول غذاها رو رختيم زمين تمام زمين شده بود آبگوشت
تو دانشگاه آبگوشت ميدادن خودشم خودت بايد ظرف مياوردي
با اعتصاب غذا تمام نشد يكمي شيشه خورد شد وقتي من چشمامو باز كردم و كمي به خودم اومدم ديدم پليس ضد شورش جلومون هستش جالب اينجاست كه فقط من نظاره گر بودم
جالب اينجاست هركس كاري نكنه بيشتر صدمه رو اون ميبينه البته چون پرونده من خوب كاري باهام نداشتن ولي بچه هارو بعد اين كار زياد اذيت كردن مخصوصا استادها كه به همه نمره پايين دادن
اين كاري عواقبي هم داره مراقب خودتون باشين
شما ها بابا خوب هستين فقط غذاها رو نخوردين و گذاشتين زمين و كار ديگه اي فكر نكنم كردين
خودشم غذا زياد نيستن تو اين عكسها اينطوري ديده ميشه
فكر كنم پليس هم تو كار نبوده و با ميان چيگري رئيس و معاونين اين مسئله تمام شده
اي كاش من هم اون زمون عكس ميگرفتم الان هم يادگاري ميشد و هم خاطره :wink:
به اميد روزي كه همچي بهتر بشه
زندگي را مثل پيازي ديدم كه هر ورقشو باز كردم
اشك منو درآورد!!

خدا بگم چيكارت نكنه اون كسي كه منو معتاد سريال فرار از زندان كردي

گفتگو آنلاين اعضا انجمن
http://www.tinychat.com/6kclp

bbk_agp
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 167
تاریخ عضویت: دوشنبه 12 شهریور 1386, 9:27 am
تماس:

پست توسط bbk_agp » یک‌شنبه 19 خرداد 1387, 5:02 pm

تحصن جواب داد و مسئولین به اکثر حرفاشون عمل کردن... وضع غذا درست شده و اغلب درخواستهای دانشجویان برآورده شده...

اینم عکس مهندس مهتدی رییس دانشکده که به درخواست دانشجویان هر روز (تو هفته بعد از تحصن) برای نظارت به سلف می اومد

تصویر

عکس رو از دور انداختیم که رییس ما رو نبینه (که سوال پیچ نکنه)... اینم وضع عکسمون
تصویرThe Longest Journey Begins with the First Stepتصویر
تصویر

bbk_agp
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 167
تاریخ عضویت: دوشنبه 12 شهریور 1386, 9:27 am
تماس:

پست توسط bbk_agp » یک‌شنبه 19 خرداد 1387, 5:12 pm

بناب در راه سازندگی

ساختمون 5 طبقه ای که اسکلتش ساخته شده بود، در حال کامل شدن است و به گفته مسئولین تا مهر آماده می شود!


تصویر

تصویر

تصویر

اینم شکار لحظه های توسط عکاسمون (معروف به انگلیس)

تصویر
تصویرThe Longest Journey Begins with the First Stepتصویر
تصویر

آواتار کاربر
kanan
كاربر عالي
كاربر عالي
پست: 1617
تاریخ عضویت: دوشنبه 16 مهر 1386, 1:00 pm
محل اقامت: تبريز شهر اولين ها

پست توسط kanan » یک‌شنبه 19 خرداد 1387, 5:30 pm

با سلام
فكر كنم گفتن مهر ماه سال آينده نه امسال عكسها كه اينطور نشون ميده
البته اگه درست بشه خوب ميشه چون ممكنه ظرفيت ها رو زياد كنن براي امسال خصوصا ورودي بهمن ماه
اما اگه امسال تمام بشه چي ميشه چون فكر كنم 100%ظرفيت ها رو زياد ميكنن
اما مهر ماه خدا زياد معلومه نميشه كه كي تموم ميشه
زندگي را مثل پيازي ديدم كه هر ورقشو باز كردم
اشك منو درآورد!!

خدا بگم چيكارت نكنه اون كسي كه منو معتاد سريال فرار از زندان كردي

گفتگو آنلاين اعضا انجمن
http://www.tinychat.com/6kclp

bbk_agp
کاربر معمولي
کاربر معمولي
پست: 167
تاریخ عضویت: دوشنبه 12 شهریور 1386, 9:27 am
تماس:

پست توسط bbk_agp » جمعه 4 مرداد 1387, 10:27 pm

روند پیشرفت ساختمان 5 طبقه بناب
17 تیر 87


تصویر



15 مرداد 87

تصویر
آخرین ویرایش توسط bbk_agp در پنج‌شنبه 31 مرداد 1387, 12:41 pm، در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تصویرThe Longest Journey Begins with the First Stepتصویر
تصویر

آواتار کاربر
ce.mohsen
همکار قدیمی
همکار قدیمی
پست: 385
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 28 تیر 1386, 11:10 am
محل اقامت: پشت دریاها
تماس:

بناب نگو ، بگو ویرانه غم

پست توسط ce.mohsen » چهارشنبه 9 مرداد 1387, 11:31 am

با سلام

اول تشکر از بابک عزیز بخاطر اطلاع رسانیش در مورد دانشکده بناب (هر بار با دیدن عکس های جدید تمام خاطراتم زنده می شه)
هممون با خبر جدا شدن دانشکده بناب از دانشگاه تبریز آشنا هستیم
این خبر سال قبل بعد از کنکور کاردانی به کارشناسی اعلام شد و ...
امسال توی دفترچه کنکور سراسری هم کلا دانشکده بناب جدا شده و داره واسه خودش با بودجه وزارت علوم پادشاهی می کنه (شانس ما بود که ...)

توضیحات دفتر چه :
به علت عدم وجود امکانات به هیچ وجه خوابگاه دانشجویی واگذار نمی کند


رشته هایی که از طریق کنکور سراسری می گیره :
1)مهندسی اپتیک و لیزر - 40 - روزانه - نیمه اول - کارشناسی
2)مهندسی برق - الکترونیک - 30-روزانه - نیمه اول - کارشناسی
3)مهندسی مکانیک-جامدات-30-روزانه - نیمه دوم-کارشناسی
4)مهندسی برق - مخابرات-30-روزانه - نیمه دوم - کارشناسی
5)کاردان فنی عمران - کارهای عمومی ساختمان - 30-روزانه -نیمه اول- کاردانی
6)کاردانی معماری - 30-روزانه - نیمه اول - کاردانی

و شبانه ها
من که تو دفترچه اثری ازش ندیدم :!:
به جای لعنت فرستادن بر تاریکی ، یک شمع روشن کن
کم رنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر است
خدایا به من قدرت و جراتی ده تا آنی شوم که به خاطرش مرا خلق کردی

ارسال پست