از همه دوستان که نظرشون رو دادن ممنون و بهتره اینجا متذکر بشم کسی قرار نیست کسی رو محکوم یا قانع کنه هر کس آزاده هر عقیده ای می خواد رو داشته باشه پس بهتره این رو یه تبادل نظر بدونیم و به افکار هم احترام بزاریم.
ببینید چندتا مساله اینجا هست اول اینکه قاعده و قانون دنیا کاملا مشخصه و این قاعده و قانون برای هیچ ذره یا وجودی در این دنیا استثنائی نداره همین عدل خدا رو نشون می ده. حالا فقط ممکنه ما بعضی از این قواعد خاصیتها و قوانین رو ندونیم پس بهتره زمانی که نمی تونیم دلیل به وجود اومدن چیزی یا خواصش رو درک کنیم یا حتی نتونیم موضوع جدیدی رو اثبات کنیم که به عنوان حدس یا فرضیه یا نظریه مورد قبول قرار گرفته بهتره اظهار نظری در موردش نکنیم چون برای ما دارای قطعیت نیست و از همه مهمتر ما به ماهیت و خواص اون موضوع اشراف کامل نداریم بهترین کلمه در این موارد نمی دونم شاید ممکنه امکان داره احتمالا هست. و در حالت کلی ما نمی تونیم به چیزایی که نمی دونیم استناد کنیم بگیم چون ممکنه باشه پس درسته از اون ور چون ممکنه نباشه می تونه نادرست باشه و قضیه کره ماه و گالیله هم متفاوته با این چیزی که من می گم اون دوره مردم با علم مشکل داشتن اونا فقط نگران منافع و ترس از دست دادن عقایدشون رو داشتن ولی عملا ما در دنیای امروز کمتر شاهد چنین چیزی هستیم من شخصا دنبال دلایل علمی می گردم و تا دلیل محکمی وجود نداشته باشه چیزی رو قبول نمی کنم چون با فرضیات نمی شه زندگی کرد.
من یه سری به دوستان گفتم اگه دلیلی دارین که می شه این چیزایی رو که در مورد انرژی مثبت می گن ثابت کرد با علاقه حاضرم گوش بدم ولی متاسفانه فقط به شرح چیزایی پرداختن آقا حسین که هنوز ما وجودش رو نتونستیم ثابت کنیم (همون انرژی مثبت در انسان).
مغز انسان دارای محدودیتهای زیادیه. این که ما به عنوان اشرف مخلوقات شناخته شدیم یا نامیده می شیم به دلیل قوه درک و تجزیه و تحلیل و تفکرمون که بقیه جانداران ازش بی بهره هستن.
فعالیتهای مغز به صورت یه سری امواج الکتریکی ضعیف و ترشح یه سری مواد شیمیایی که در قسمتهای مختلف مغز احساسات رو در ما ایجاد می کنن انجام می شه. چیزی فراتر از اون که بتونه یه نیرویه خاصی از خودش ساتع کنه بهتره بگم هنوز کسی نتونسته بهش پی ببره و به عقیده شخصی خود من وجود نداره (بهتره از کلمه نیرو حداقل استفاده کنید چون انرژی یعنی نیرویی که توان انجام کار رو داره) حالا شما اگه در مورد این انرژی خاص که می گین با افکار مثبت در خوردتون ایجاد می کنین یعنی در مورد ماهیت این نیرو و چگونگیش لطف کنین بیشتر توضیح بدین ممنون می شم.
و اینکه من گفتم خواستن توانستنه این معنی حرف شما می شه یعنی اینکه شما می گین ما می شینیم یه جا و تمام افکار منفیمون رو پاک می کنیم به جاش فکر مثبت می کنیم و در اینصورت مااز خودمون یه انرژی تولید می کنیم یا همون نیرو حالا ما با این شرایط فقط نشستیم چندتا خیال بافی کردیم و خواستیم چندتا کارو انجام بدیم و موفق شدیم, به ظن شما. این که افکار ما بر دنیای اطراف تاثیر گذاره رو من هم چیزایی در موردش شنیدم که بازهم به نظرمن کاملا بی اساسه یا حداقل می شه گفت کسی این رو اثبات نکرده بازهم تاکید می کنم اگه حرفی هست لطفا با دلیل عنوان کنید تا حداقل ارزش خوندن رو داشته باشه. در مورد هیبنوتیزم هم که صحبت کرده بودید این یه موضع کاملا علمی و فقط یه تکنیکه به اطلاعات خاصی ادم نیاز نداره که بخواد سالها واسش درس بخونه تا بفهمه چه جوری باید این کارو انجام داد و اینکه این تکنیک وقتی انسان رو به خواب وادار می کنه وارد بخش میانی مغز می شه و اختیار انسان رو دست می گیره که تونستن با این روش در بعضی موارد کوری یا بعضی بیماری ها رو معالجه کنن که این یه موضوعه کاملا علمی و مطالعه شدست که می دونیم شما هم زیاددر موردش شنیدین.
ولی از وانجا که فقط احساس می کنم(یعنی دلیلی واسش ندارم) شما فکر مثبت رو یکمی آتیششو زیاد کردین و تبدیل شده به یه انرژی این چیزایی که در مورد فکر مثبت طبق چیزی که در کتاب از حال بد به حال خوب( نوشته دیوید برنز) رو خوندم واستون به طور خلاصه می گم:
افکار و احساست ما با هم در ارنباط مستیقم هستن یعنی زمانی که ما افکار منفی رو داریم احساساتی از قبیل یاس نا امیدی احساس حقارت خشم خجالت درخود ماندگی تنهایی و ... به سراغ ما میان مثلا اونجا که ما فکر می کنیم با بی انصافی نسبت به ما رفتار شده احساس خشم و یا رنجش و دلخوری می کنیم و یا زمانی که فکر می کنیم در حد معیارهای اخلاقی خود ظاهر نشده ایم یا کسی رو مورد رنجش قرار دادیم احساس خجالت یا گناه می کنیم همونطور که می بینید افکار ما با احساساتمون یه رابطه کاملا مستقیم دارن.
حالا این افکار منفی می تونن واقعی یا غیر واقعی باشن یعنی اینکه مثلا زمانی که ما از مرگ یکی از عزیزانمون احساس ناراحتی می کنیم و اندوهگین می شیم این کاملا طبیعیه و در این موارد بروز دادن احساس منفی به یه شکل معقولانه می تونه در بیشتر موارد کمکمون کنه. ولی اونجا که ما احاساس منفیمون به خاطر افکار غیر واقعی هست اصلا خوب نیست. مثلا احساس حقارت جز احساساتیه که اغلب غیر واقعیه یعنی در اثر چندتا اشتباه ذهنی در ما بوجود میاد....
موضوعی که اینجا مطرحه اینه که افکار واقعی هستن در زندگی می تونن به ما کمک کنن چون افکار مثبت هم ممکنه غیر واقعی باشن (همچنین افکار منفی و بر عکس). چیزایی که خوب و درسته چیزایی هست که واقعیت دارن بهتره خودمون رو گول نزنیم تا راحت تر بتونیم به احساس خوبی در مورد خودمون یا همون افزایش عزت نفس در خودمون دست پیدا کنیم این عاملی که همیشه به ما کمک می کنه و ما هیچ وقت خودمون رو شکست خورده نمی بینیم چون اولا آینده رو در جلو میبینیم و ثانیا ما به توانایی های خودمون آگاهی داریم و در اون چارچوب از خودمون انتظار داریم.
![Wink :wink:](./images/smilies/icon_wink.gif)