بوفه !!

[مهيار]

خوشبحالتون كه اينقده شاديد من اينقده اعصابم بهمريختست كه اگه كاردمم بزنيدخونم درنمياد(البته اينو جدي نگفتم كه الان همتون با كارد به من حمله كنيد) .
والله تو اين چند وقته هيچ وقت به اين افتضاحي گند بالا نياورده بودم . اونوقت شما نشستيد در مورد تجديدي مردودي نميدونم كفتو زهر مار صحبت ميكنيد . هر چند شايد تقصير خودم باشه كه هيچ دولتي ديگه رو به غير زنجان نزدم (حالا خدايي خودتون حق بديد يا بايد شبانه ميزدم ويه ترم صبر ميكردم يه سال از ارشد و يه ترم از زندگي عقب ميموندم يا بايد روزانه جاهايي مثه بناب (ياد بابك افتادم ) يا زرند - قوچان بيرجند و يا يه آموزشكده (به قوله ما دكه يا معادله نركده يا هر لغت نامنحوش مثه اينو ) ميزدم .
به هر حال دلم گرفته نميخوام آواز بخونم دلم گرفته نميخوام تنها بمونم .

-------------------------------------
نكته : فكر كنم سر ماهم به خاطر اين مسئله بومي گزيني بريده شد . خدا لعنت كنه باعث و باني اين قانونه من درآورديرو . ان شاءالله بعد 120 ثانيه با هايده تو جهنم محشور بشه .البته اونجا كه خوبه يه طبقه پايين تر از اون با نعمت آغاسي محشور شه .

[moien]

مهیار گفته :

حالا خدايي خودتون حق بديد يا بايد شبانه ميزدم ويه ترم صبر ميكردم يه سال از ارشد و يه ترم از زندگي عقب ميموندم يا بايد روزانه جاهايي مثه بناب (ياد بابك افتادم ) يا زرند - قوچان بيرجند و يا يه آموزشكده (به قوله ما دكه يا معادله نركده يا هر لغت نامنحوش مثه اينو ) ميزدم

خوب این که بناب و نزدی یعنی مغز داری !! یعنی از تجربیاته دیگران استفاده کردی یعنی از لجن خاویار گرفتی
ولی یه قسمت از بیانیاتت و نگرفتم ، میشه بیشتر توضیح بدی که " يه ترم از زندگي عقب ميموندم" دقیقا یعنی چه قدر ضرر ؟؟؟ منم وقتی نیمه دوم قبول شدم همچین فکری کردم(دقیقا بار سومی که در زندگیم فکر کردم ) ولی دیدم کلی هم باحاله !! یه سال زودتر ارشد بخونی می خوای چه کار کنی مثلا؟ از اون ور یه سال زودتر میری عجب شیر ، از اون یکی ورم (اون ور نا بالام، این ور ، نه نه این ور ، آها خودشه) یه سال زودتر بابا میشی ، یه سال زودتر بد بخت میشی !!
توجیه شدی؟

[مهيار]

دوستان خيلي ممنون از همدرديتون اميدوارم درد نبينيد (البته تا باشه از اين دردها باشه )

ولی یه قسمت از بیانیاتت و نگرفتم ، میشه بیشتر توضیح بدی که " يه ترم از زندگي عقب ميموندم" دقیقا یعنی چه قدر ضرر ؟؟؟ منم وقتی نیمه دوم قبول شدم همچین فکری کردم(دقیقا بار سومی که در زندگیم فکر کردم ) ولی دیدم کلی هم باحاله !! یه سال زودتر ارشد بخونی می خوای چه کار کنی مثلا؟ از اون ور یه سال زودتر میری عجب شیر ، از اون یکی ورم (اون ور نا بالام، این ور ، نه نه این ور ، آها خودشه) یه سال زودتر بابا میشی ، یه سال زودتر بد بخت میشی !!

معين جان نگرفتي عزيز اولا من يه ماهم واسم يه ماهه چه برسه به يه ترم (كه حتما تجربه دارين يه ترم خودش يه عمره ) دوما شش ماه از اين ور يه سال از اون ور مجموع چي ميشه = ميشه يه سالو نيم ناقابل اونوقت به خودت مياي ميبيني اي دله غافل شدي 25 ساله اما هنوز داري كارشناسي ميخوني همه دارند زندگي ميكنند , دانشگاه هم واسه تو شده زندگي . سوما من عجب شير نميرم عزيز چون اصلا معاف از خدمتم معاف از خدمتم كه باشم يعني خدمت نميرم خدمتم نرم يعني عجب شير عجب ببر و عجب خرس و عجب (هر نوع حيوان درنده و غير درنده كه حال كردي بذار ) چهارما (تا به حال ديده بودي كسي واسه حرفش 4 تا دليل بياره اي حال ميكنم كه بادليل ميام جلو همرو صاف ميكنم ) من تا 10-12 ساله ديگه قصد ازدواج ندارم تازه اگه ازدواج كنم تا 5 سال قصد بابا شدن ندارم بعد 5 سالهم خدا بزرگه .

مهيار جون خودت کردي که لعنت بر خودت نباد ، من که اون موقع گفتم با اون رتبه روزانه ی زنجانو نمی یاری ، گوش نکردی دیگه ، به نظرم استحقاق بهتر از اینا رو داشتی ، خیلی حیف شد ، واقعا حسرت هم داره آدم این همه تفریح رو یکجا از دست بده

والله اگه ميگفتي لعنت بر خودت باد هم حق داشتي چيزي كه الان دارم به خودم ميگم يكي دو روزه

به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی ، هر چند که کاملا در اشتباهی ، آخه برادر من روزانه کجا ... بومی کجا ...
اینجاست که شاعر می گه : لااقل یه چیزی بگو بگنجه !
اینجوری ام نفرین نکن بندگان خدا رو ! یه دفعه خودت با جواد یساری محشور می شیا

كاملا با نظرت موافقم اون موقع كه اون پست كذايي و منحوس رو ميزدم داغ بودم يه چيزي پروندم كه مطمئنا وجاهت قانوني نداره .
بابا اين طفلي جواد يساري مگه چه گناهي كرده كه ميخواد با من محشور شه .
ولي خدا روحشو شاد كنه من يه كار ازش گوش دادم كلي شاد شدم بس كه خنديدم
به قوله يكي از دوستان جوادي هم درجه بندي داره( واسه اين مسئله حتما بايد از زبان نامنحوس فينگليش استفاده كنم تا لپ مطلبو برسونم )
1- javad اين تازه كاره هنوز كامل نشده
2- jevad اين يه لول(منظور level ها نه lol ) از قبلي بالاتره
3- jevat ديگه داره خطرناك ميشه
4- jefat اين معادل همون درجه تيمساريه كه ما در نظام داريم البته در بين قشر جواد مملكت عزيزمون
5- jofat اين ديگه آخرشه اصل خطر بهتر در موردش صحبت نكنيم

اِ ؟ حالت بده؟ الان روحیتو جلا می دم جوری که عین هو آب ج...beeb... (منبع: برادر مرتضی) کف کنی
برادر ساسی مانکن می فرمایند:
وای وای وای پارمیدای من کوش؟ / وای وای وای میرم از هوش
حالا خارجکی بوس کن منو / خودتو ملوس کن نرو
بیا کنارم بشینو / دلو بلوتوث کن نرو
در این لحظه شورانگیز برادر حسین مخته به صورت ناگهان وارد شده و فرموده:
واسه قلب تو منم کاندیدا / بدون عاشق تو شدم پارمیدا
دلم به هیچ سمتی پیش نرفت / آخه چقدر خوشگلی بیشرف
....
تو سرما هم بی کاپشنی / تو مانکن بی ساکشنی!!! (اشاره به عمل جراحی زیبایی موسوم به لیپو ساکشن)
و دوباره برادر ساسی:
با من بودن تو طالبی / عجب دختر جالبی!
وای وای وای پارمیدای من کو؟ / وای وای وای میرم از هوش
یو وری وری وری نایس تکی / آره خوشمزه تر از آیس پکی!!! (منظور همون طالبیه بودااااا!)
...
بگو پشت سرت میگن چی؟ / تو مدلی مدل D & G !!!
بین همه باز 20 تو میشی و / واست می خرم من میتسوبیشی
حالا اینجاست که عزیز با ایمان برادر علیشمس می دوه وسط و گند میزنه به شعر پر مایه و سنگین مغزشون:
آخ فدات بشم آرمیتا / {ساسی میگه:}علیش آرمیتا نه پارمیدا!
پارمیدا یو فرست لیدی / ولی میره تو حس خیلی!
تو پیشیِ منی و می یَووووووووو / پس عشوه نریز و بی یَوووووووو (اینجا شاعر سعی کرده صدای گربه رو در اذهان تداعی کنه )
شاد نشدی بگو ادامه بدم

خدا شادت كنه كه شادم كردي
گوله نمك ان شاء الله گسستتو با نمره عاليه اين ترم پاس كني (دعايه از نفرين بدتر )

شما احیانا دوس داری با سیاسیون محشور بشی؟ اگه دوس داشتی یه ندا به خودم بده، آشنا زیاد دارم اونورا

من حتي راضي نيستم يه لحظه هم تو بهشت با اونا محشور بشم ديگه چه برسه به جهنم كه همش عشقو حاله هر روز كنسرت يكي از عزيزان . هر روز يه بازيگر ( به خصوص من كه عاشق هنر پيشه هاي هاليوودي هم هستم ) اييييي نميدوني چه حالي ميده دوست داري يه دعوت نامه بفرستم دور هم باشيم .
نميدوني چه حالي ميده تو جهنم بشيني هندونه يخ بزني به بدن باور كن جيگرتو جلا ميده .

انشا ا... همگی با رئیس سازمان سنجش محشور بشیم! فکرشو بکن!

بابا اسمشو نيار من تازه وضع معدم خوب شده اين دنيا ولمون نكرد اونجا هم ميخواد آويزونمون شه .

جمع بندي كلي:
من واسه خنديدن دانشگاه نميرم هدفم چيزه ديگه ايه هر چند كه از خنديدن بدم نمياد اما كلا وقتي با دوستام هستم به هم نميخنديم سعي ميكنيم با هم به هم بخنديم
واقعا روحيم عوض شد پستهاتونو خوندم . قسمت نشد كه با هم هم دانشگاهي بشيم ان شاء الله مقاطع بالاتر .

[moien]

مهیار:

من واسه خنديدن دانشگاه نميرم هدفم چيزه ديگه ايه هر چند كه از خنديدن بدم نمياد اما كلا وقتي با دوستام هستم به هم نميخنديم سعي ميكنيم با هم به هم بخنديم

نتیجه اخلاقی : جلال ، امبن ، همه فهمیدن که ما واسه خندیدن رفیم داشنگاه هاا ، لو رفتیم پاشبن جاهامونو عوض کنیم .
البته ما هم با هم می خندیم

معين جان نگرفتي عزيز اولا من يه ماهم واسم يه ماهه چه برسه به يه ترم (كه حتما تجربه دارين يه ترم خودش يه عمره ) دوما شش ماه از اين ور يه سال از اون ور مجموع چي ميشه = ميشه يه سالو نيم ناقابل اونوقت به خودت مياي ميبيني اي دله غافل شدي 25 ساله اما هنوز داري كارشناسي ميخوني همه دارند زندگي ميكنند , دانشگاه هم واسه تو شده زندگي . سوما من عجب شير نميرم عزيز چون اصلا معاف از خدمتم معاف از خدمتم كه باشم يعني خدمت نميرم خدمتم نرم يعني عجب شير عجب ببر و عجب خرس و عجب (هر نوع حيوان درنده و غير درنده كه حال كردي بذار ) چهارما (تا به حال ديده بودي كسي واسه حرفش 4 تا دليل بياره اي حال ميكنم كه بادليل ميام جلو همرو صاف ميكنم ) من تا 10-12 ساله ديگه قصد ازدواج ندارم تازه اگه ازدواج كنم تا 5 سال قصد بابا شدن ندارم بعد 5 سالهم خدا بزرگه

قبل صحبت بگم که شیرنیه معافیت و بده
حالا بعد صحبت بگم که حالا وقتی مدرکتو گرفتی به جای 25 سال 24 ساله بودی چی میشه یعنی ؟ من سوالم این بود نه اونا که آخه
کل حرفم اینه که چیز های خیلی مهمتری واسه نگرانش شدن وجود داره خودتونو با چیز های پیشوپا افتاده پیر نکنین
اگه میگی این چیز ها پیش و پا افتاده نیست نمی تونم توجیهی واست بیارم فقط حوالت می دم به 10 ، 20 سال بعد که به قول خودت داری زندگی میکنی
یادتون نمی یاد مشق شب نوشتن ها ؟

در ضمن دانشگاه فقط واسه این نیست که سرتو بندازی درس بخونی فقط ، این و حسین ام گفت یه بار ، حتی می تونم بگم مهمترین هدفش هم باز بر خلاف تصور ما ها سواد آموزی نیست که اگه اینجوری بود این همه هزینه صرف دانشگاه ساختن بیخود بود ، همه غیر حضوری و مکاتبه ای و پیام نوری !! سواد و می آموریدند یه آب هم روش من با دکتری مثل حسین خیلی بیشتر حال می کنم تا با داود

حالا اینا جزیاته بی خیال

----------------------------
بابا این سریال Lost هم که تموم شد که من بقیه شو از کی بگیرم آخه

[Ramin]

یاالله
صلام به بچ
مهمون نمیخواین ؟
بعضی ها که ما رو پیچوندن ، امشب قرار بود برن پیش هم ما رو نبردن
( آقا محسن یادت باشه )

بگذریم

آقا این ایستک های جدید رسیده به بوفه ؟

[مهيار]

قبل صحبت بگم که شیرنیه معافیت و بده

رو چشم شيريني هم ميدم فقط بذار كارت برسه دستم بعدش .

در ضمن دانشگاه فقط واسه این نیست که سرتو بندازی درس بخونی فقط ، این و حسین ام گفت یه بار ، حتی می تونم بگم مهمترین هدفش هم باز بر خلاف تصور ما ها سواد آموزی نیست که اگه اینجوری بود این همه هزینه صرف دانشگاه ساختن بیخود بود ، همه غیر حضوری و مکاتبه ای و پیام نوری !! سواد و می آموریدند یه آب هم روش من با دکتری مثل حسین خیلی بیشتر حال می کنم تا با داود

حالا ما يه چيزي گفتيم شما بيا جدي بگير فكر كردي من هم فقط درس ميخونم نگاه به اين ژست روشن فكرانه (ياد يكي از دوستان افتادم كه تا اين حرفو ميزدم اون شكلك سبزرو ميذاشت اين يكي نه ها اوني كه داره بالا مياره ) منم مثه خودتونم البته هر چيزي جايه خودش نه اينكه اون استاد كچله اومد تو بزنيم زير خنده .

اي از دماغت بياد اون معافيت ! ، چجوري دلت مياد اينجوري آتيش بزني به دل اينهمه جوون ؟

حالا مهيار جون ، خودمونيم ، واسه چي معاف شدي ؟

يكي اينو توجيه كنه من هنوز معافي نگرفتم اما هر موقع كه اقدام كنم تو جيبمه البته اگه تا اون موقع اين آمريكا كافر ظالم شيطان بزرگ به ما حمله نكنه و مارو بزور نفرستن خط مقدم جبهه (ياد اين فيلم ليلي با من است افتادم از بس كه اين tv اينو نشون داد حال من يكي از هر چي پرويز ديگه به هم ميخوره البته خودش انصافا آدم لايقيه )

مي گن از يه بنده خدايي مي پرسن چرا زن نمي گيري ، مي گه کي زنشو مي ده به ما !

(داش مهيار شوخي مي کنما ، يه موقع به دل نگيري )

من باب همون باهم به هم خنديدن ها يه بار يكي از دوستان ساده لوح رو كه تو دانشگاه سر كار گذاشته بوديم همين سوتي رو داد و تا كلي ايام سوژه خنده بود .

ولي اگه بخوام جدي بحث کنم ، موافقت مو با معين اعلان مي کنم ، همه چي درس خوندن نيست ، درس هم مي خونيم به موقش ولي چيزاي مهم تر از درس هم وجود دارن.

كاملا با اون چيزايه مهمتر از درس موافقم .

یه ضرب المثل مکزیکی الان اومد تو ذهنم که میگه:گربه دستش به گوشت نمی رسه میره سویا می خوره می دونی چرا سویا؟ چون کلی ویتامین و پروتئین مفید داره، نه واسه اینکه کلا دستش به گوشت نمی رسه که، میرسه، اما به فکر گلسیرین خونشه
قصدشم نداشتی حداقل روش فکر کن، ضرر نداره که دادا

اي كلك از كجا فهميدي من عاشق ضرب المثل مكزيكيم موش بخورت (البته موش كور بخوره بهتره چون خودت دليلشو ميدوني ).اما اين بار اشتباه بهت رسوندن درسته ما به فكر گليسيرين خونمون هستيم اما اين دليل نميشه كه دستمون هم به گوشت نرسه . اوه نيستي ببيني مشهد چه فراونيه نعمتيه خدا زياد كنه به لطف دولت نهم گوشت منجمد هم مدتهايه مديديه كه وارد عرضه پروتيئن جات شده
تا دلت بخواد من فكر ميكنم تو خيالت راحت

اول یه سری سوالات پس از نگرانیهایی که بیان داشتی به ذهنم رسید: ینی این 2واحد رو آینده ی من تاثیر میزاره؟ ینی تاثیر جدی رو بچه دار شدن من میزاره؟ ینی باعث میشه که من برم عجب خرس {بورت بورت بورت } ینی چقدر از زندگی عقب افتادم الان؟ اونم در حالی که بقیه دارن ارشد می خونن؟

رو بچه دار شدنت فكر كنم آره تاثير ميذاره اونم چه تاثيرات مخربي مثلا احتمالش ميره وقتي به دنيا مياد دوتا سر داشته باشه يا مثه خودت سيبيلو به دنيا بياد وكلي معايب ديگه كه در اين مغال نميگنجه

عدش اینکه مرد باید بیوفته تا مرد بار بیاد!

البته در اين مورد فقط درس نيست كه انسان رو مرد ميكنه خيلي چيزهايه ديگه هم هست كه اگه خواستي به صورت پست خصوصي بهت تجويز ميكنم كه البته زودتر باعث مرد شدن ميشه

[DrXoX]

سلام

آقا منم بازی ؟

البته یه چند ساعتی باید وقت بذارم این 29 صفحه رو بخونم بعد میام

بازی

[مهيار]

سلام

آقا منم بازی ؟

البته یه چند ساعتی باید وقت بذارم این 29 صفحه رو بخونم بعد میام

بازی

تو هم بازي عزيزم .
فقط قبلش برو اون سنگها رو اونجا بچين تا موقعي هم كه صدات نكردم نيا اينطرف

[moien]

آره عزیز شما برو سنگ ها رو بچین مهیار جونم الان میاد..

رامین جان کفین احوالین ؟ نیستی چرا گیلانار ؟

این بوفه باز سوتش کور شد ، همین الان امین آمادگی خودشو برای سوت زدن در بوفه اعلام کرد و تصمیمگرفت به جای یک عمل قبیح ، بیاد تو بوفه پست بده ، ولی خداییش این کار قبیح تره یا اون کار؟ هان امین ؟

رایستی دیدین گوگولی (گوگول + کمی صمیمیت) کم آورد !! آخرش کنار خلیج عرب یه کوچولو خلیج فارس ام نوشت !!
خوب جیگره من تقصیره خودتونه دیه وقتی اسم تیم ملی رو می ذارین ستارگان فارسی و هلک هلک پا می شین میرین جام جهانی و با یک تور پراز توپ بر میگردین و بعدش هم با انگشت اشاره همدیگرو نشون می دین و می گین این کرد این کرد ، بعداونم انگشت کناری انگشت اشاره رو(خنگ!!!! اون یکی رو می گم) به هم نشون می دین و میگین بورت بورت ، خوب تابلو که آنگولا هم بگه ایران از جزیره های ما بوده که شاه مونگول دوم اونو به کورش داده بود که توش زراعت کنه !!

به جان فرزین !!

این انگشت نه ها ، اون یکی


راستی این شکلک ها همشون یک نفرن ؟

---
مشتعلعشقعلیماچهکنم

[مهيار]

خوب شد كه من گفتم سعي كنيد با هم به هم بخنديم نه كه باهم به من بخنديد . داشتيم دادا حالا مارو جلو تازه واردها ضايع ميكني . ولي خدايي سنگها رو كه چيندي منم ميام ببينم اگه خوب چينده بودي يه rate بهت ميدم بعد اگه اون حد مجازو آوردي ميتوني تو بوفه پست بدي يعني اين روال كاره ها همه همين طوري اومدن تو بوفه .

آقا من ميگم اين جزيرها رو بديم به امارات راحت به هر حال اونا اكثرشون ايراني هستند آقا از ما كه خيري بهشون نميرسه(فقط جديدا تو اخبار هواشناسي وضعيت آبو هوايي اين سه جزيره رو هم ميگن البته تو 90% موارد برعكس يادمه پارسال چله زمستوني اخبار اعلام كرد تو ابوموسي ميخواد برف بياد ملت خوشحال كولر گازيهارو جمع كردند بخاري گذاشتند اما اي دل غافل اينا هم خبر نداشتند كه مثه بقيه ملت سركارند و دقيقا همون قضيه باهم به هم بخنديم اينجا رخ داد دقيقا يادم اين مجري اخبار بعد اعلام خبر داشت ميخنديد پشت صحنه(البته اين صحنه از اون صحنه ها نيست جهت روشن شدن افكار عمومي گفتم) رو نگو كه رئيس صدا سيما از خنده داشت *... * غلط ميزد رو زمين ) حداقل اونا يه كاري واسشون بكنند .

* جايه نقطه چين اسم يكي از حيوانات چهار گوش رو كه خيلي بهش علاقه داريد و از هم خانواده هايه غاطر والاقه قرار بديد گوره خر نه ها يكي ديگه .

[moien]

خدایی فهمیدین کدوم انگشت و گفتم ؟

[مهيار]

البته درستش اینه : "منمشتعلعشقعلیمچهکنم"

منم موافقم سر اين مسئله راستش من ميخواستم اينو درستش كنم اما ترسيدم كه سوتي بدم ياد دوران طفوليت بخير .

والا مهیار جون انگار شما ام از فرط علاقه "غ" رو دادی به قاطر ، "ق" رو داری به الاغ !
اینا رو قاطی نکن دادا ! کار به جاهای باریک می کشه ها !

قابل توجه اون عزيزي كه همش سعي در گرفتن سوتي داره عزيز جان اين غاطر و الاق دو نوع حيوني هستند كي يكي پدرشون الاغه اون يكي قاطر باز در مورد دومي برعكس ميشه اين دو نوع حيون از دو نسل قبلي خودشون كمي احمقترند

در همین راستا تعدادی شعار نیسانی

حالا خودت چي كه شعر رو نوشتي شعار

در راستايه همون شعارهايه ميني بوسي نيساني و غيره منم يه چندتايي كه تو ذهنمه ميذارم تا شعارهايه جلال كامل شه

آدم دیوانه را بنگی بس است *** خانه پرشیشه را سنگی بس است (اينم تو يه پيكان مدل 47 ديدم البته قبل از اينكه اوراق بشه رانندش حسابي از پايه لحيم كاري بلند شده بود )

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای *** سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای(يادش بخير اينو پشت يه اتوبوس بنز ايران پيما ديدم ماله خط مشهد - بيرجند بود عجب خاطراتي داشتيم خدارو شكر كه زود گذشت )
دوست دارم شمع باشم لوتیان فوتم کنند***نه آنکه سیگار باشم دختران دودم کنند
اينو هر كي گفت تو ماشين كي خوندم ؟؟ بذار خودم بگم ميدونم اينجا كسي اهل سوزوندن فسفر نيست .
ماشين خودم باحاله نه

اينم ديگه اصل شعار جواده(البته از نوع پنجم يعني jofat )

لاستيك قبلم رو با ميخ نگاهت پنچر نكن
در دست انداز عشق شاه فنر قلبم شكست.

اين يكي رو هم يه دفعه كه سوار بر جرثقيل(جلال ببين ق رو درست نوشتم ) راهنمايي و رانندگي بودم حفظ كردم .
اگه ميتونی اين تابلو رو خوب بخونی يعنی فاصلت خيلی کمه فاصله رو رعايت کن.

[مهيار]

ترس نداره والا !

والله با وجود شما دوستان آدم بايد بترسه .
جلال يه سئوال خدايي تو چند سالته كه اينجوري زبونتو مثه بچه 6 ساله ها انداختي بيرون تو الان بايد اين باشي نه اون يكي ديگه (به قول معين اين نه اون يكي ديگه هموني كه خود گذاشتي ديگه اي بابا حالا يكي بياد به اين توضيح بده من كدومو ميگم )

می گم تو ماشینت هالوژن آبی ام بستی ؟ ،
احتمالا پدال گازم عوض کردی یه پدالِ شکل کف پا گذاشتی؟ آره ؟
دیگه چی ؟ ... آها ! پشت نایلون در جلو (سمت شاگرد !) ، بالای دستگیره ، عکس مهناز افشارو چسبوندی یا گوگوشو ؟!
آی شیطون ، می گفتی جواد یساری گوش دادم دلشاد شدم ، نگو که تو ماشین گوش داده بودی !

قبول نيست يكي بهت رسوند . اون يكي كي بود اينارو بهت گفت من شك دارم تنهايي به اين نتيجه رسيده باشي
همچين ميگه سمت شاگرد كه هر كي ندونه فكر ميكنه اتول ما اتوبوسي - ميني بوسي چيزيه
البته اين آدرسهايي كه تو دادي ميخورد به يك پيكان جوانان جوفاتي .
جواد يساري هم كه گوش دادم شاد شدم به خاطر اين چرت و پرتهايي كه ميخوند شاد شدم خدايش اوني كه من گوش دادم اگه تو گوش ميدادي دل شاد تر از من ميشدي .

بزار یکم تصور کنیم

خدايش اين تصوري كه گفتي از اون جواد يساريه دل شاد ترم كرد يه جورايي رفتم تو توهم و توجه تكلم تفعل از اين جور چيزا . نه خوشم اومد يكي بالاخره اينجا پيدا شد كه اهل تصور هم باشه

[Ramin]

یک پیکان جوانان مدل 43 گوجه ای
ارتفاعشو که حتما آورده پایین، سر اگزوز هم که بلی! قالپاقاشو موش بخوره
کنار شیشه کوچولوئه ی کنار راننده یه پیچ گوشتی گذاشته
آینه هاشو گردالی کرده، بوق بنزم که رو شاخشه
بگزریم از چراغای چشمک زن آب و قرمز شوی جلو!
4تا لامپ مهتابی!!! آبی زیر ماشین(آدمو یاد Need for Speed میندازه)
دیگه پایین آوردن ارتفاع و رادیول ضفط صنام دیکس خور تصوير
و....... زیاده ول کن تصوير

--------------

ماشین خسته ای لامسب

[مهيار]

اوووووووووووو يكي يكي باز شما شلوغ كرديد آقا برو تو صف با توام با خود شما هستم آقايه سيبيلو (اشاره به امين ) بابا مگه نظري(نذري ميخواستم جلال سوتيمو بگيره كمي اعتماد به نفسش بره بالا) ميدن كه اينجوري به من حمله كرديد . بابا يكي يكي چند نفر به من نفر .

پسر تو دیگه بزرگ شدی، به سن تکلیف رسیدی، داری میری دانشگاه! ریشات دراومدن! دیگه نباید از واژه های گروه سنی الف استفاده کنی که

من كه آره به سنه (به قول كاووسي سنده ) تكليف رسيدم اما مخاطب كه هنوز در رده سني الف قرار داره چي امين جان به هر حال با هر كسي بايد بر اساس گروه سني خودش برخورد بشه

دادا تو جمع بگو دور هم به هم می خندیم! مجلس بی ریاست فقط اینجا خونواده رفت و آمد داره، همه پسر نیستن

حالا مگه من چي ميخواستم بگم كه خونواده اينجا رفت و اومد ميكنه . حالا چون اصرار داري يه نمونشو بهت ميگم مثلا كشيدن قليان با طعم دوسيب - نعنا به همراه زغال جكسون فرد اعلا در غربت آدم رو مرد و آبديده ميكنه و ... (ميدونستي اين ... خيلي معني ها ميتونه بده به قول يكي از دوستان در positon هاي مختلف معاني بسياري داره از ليست خريد نخود لوبيا لپه واسه خونه بگير تا مزايا و معايب شامپو سير )

جون دادا هر چی سعی کردیم نشد!

ببين هميشه همينو ميگي ها فكر نكني حواسم نيست خوب شد يه دفه اعلام كردي كه پشتتم تازه پشتمي كه اينجوري واي به حال زماني كه شمشيرتو از رو ببندي (منظور از رو پررو نيست ها منظورشو راستش خودمم نميدونم ).

منم تصور دوز دارم:
یک پیکان جوانان مدل 43 گوجه ای
ارتفاعشو که حتما آورده پایین، سر اگزوز هم که بلی! قالپاقاشو موش بخوره
کنار شیشه کوچولوئه ی کنار راننده یه پیچ گوشتی گذاشته
آینه هاشو گردالی کرده، بوق بنزم که رو شاخشه
بگزریم از چراغای چشمک زن آب و قرمز شوی جلو!
4تا لامپ مهتابی!!! آبی زیر ماشین(آدمو یاد Need for Speed میندازه)
دیگه پایین آوردن ارتفاع و رادیول ضفط صنام دیکس خور
و....... زیاده ول کن

ااااااا چي همه نه بابا اين همه امكانات نداره ديگه . ولي خدايي يه جورايي احساس ميكنم خالي شدي بگو امين جون سرتو بذار رو شونم هاي هاي گريه كن حداقل اينطوري شايد كمي آروم شي . اااا ديگه اينجوري كه نه ديگه گند زدي رو لباسم اول اون بينيتو بگير بد گريه كن

باور کن ترس نداره، من که اینجام معینم اینور جلالم الان میرسه!

حالا معین سیبیلاشو زده، انقده هلو شده
از شی می ترسی؟ من اینجام، عین کوه پشتتم

ببين اين بار دوم بود گفتي پشتتم . همه يادتون باشه خودش گفت ها پشتتم . ببين من كشتي گيرم خوب بدلكاري بلدم ها اگه بيام اون پشت ميدوني كه ديگه چي ميشه . بايد از رو اون پيكان گوجه اي كه مشخصات دادي منو خوب شناخته باشي

اینجا شاعر تراوش می کنه که :
گر شدی با مردان و نیکان همنشین / مرد باش و رسم عیاری ببین
گر کودکی گشت جویا از احوال تو / آن نفس بر مسند کودک نشین

اوه اوه خطري شد . به قوله خودت اين الان چه غالبي داشت و سبكش چي بود
بابا شوخي كردم حالا چرا ناراحت ميشي

الان من دارم می رم تو 5 سال

اا مگه اون موقعي چند سالت بود

اگه اینو می گی : ، این که خودتی که به همین دلیل از خدمت معاف شدی

باز گير دادي به معافيه من . اصلا من به اين خاطر معاف ميشم (هنوز نشدم كه ميگي شدي )

چون دیدم خیلی به تصور علاقه مندی ، بزار سیر صعودی تو از بدو کودکی تصور کنیم

ولي عزيز جان اگه كمي دقت كني اون روندي كه گذاشتي بيشتر شبيه توهم بود تا تصور
حالا كه گفتي بذار بگم چرا توهم .
ميگن :
روزي عاقله مردي(البته تو اون حكايت يه چيزه ديگه گذاشته بود اما من عوضش كردم گفتم كمي دور هم شاد باشيم ) خوابي بديد با اشكال و امثال ناموزون و وحشتناك با پريشاني از خواب برخواست و سرش را به حوضه خانه اش فرو برد تا ترس خوابي را كه ديده از سر بيرون كند . شب دوم (به صورت پياپي ) همان خواب را به شيوه وحشتناكتر از شب قبل ديد اينبار هم باز پريشانتز از قبل از خواب پريد و دوباره اون كار شبه قبل رو تكرار كرد . شب سوم همين اتفاق باز وحشتناكتر از قبل براش اتفاق افتاد اينبار تو خواب يه ندايي بهش ميگفت كه اين تصاويري كه ميبيني( به صورت ناموزون) خودتي كه تا الان نتونستي چهره واقعيتو ببيني و درك كني ايندفه با چنان فريادي از خواب بيدار شد كه همخونه ش با شتاب به سويه او شتافت . از او دليل اين پريشاني هايه شبانه رو پرسيد . هموخونه با پريشاني واسه دوستش ماجرا رو تعريف كرد اما چون خجالت ميكشيد كه بگويد اون تصاوير تو خواب از خودم بوده گفت بسيار شباهت به تو ميداد . همخونه با ناراحتي به سويي خودش را كشيد و در خلوت خودش دليل اين خواب ها را در درون خود جستجو ميكرد .
نتيجه اخلاقي : كمي فسفر بسوزون بعد اگه به نتيجه نرسيدي خودم راهنمايت ميكنم

هر موقع دلت تصور خواست بیا پیش خودم

چشم دادا شما فقط امر كن من جلتي ميام پيشت