1. تفریح و زندگی فعال برای سلامتی فرد اهمیت دارد.
تفریح و زندگی فعال باعث طول عمر بیشتر می شود—دو سال به عمر متوسط انسان اضافه میکند.
تفریح و زندگی فعال با کاهش بیماری ها و اختلالات مربوط به بالا رفتن سن، طول زندگی مستقل را برای افراد سالخورده افزایش می دهد و باعث سرزندگی و نشاط آنها و شرکتشان در زندگی اجتماعی می شود.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، به طور قابل ملاحظه ای خطر ابتلا به بیماری های قلبی و سکته را کاهش می دهد.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، از ابتلا به پوکی استخوان جلوگیری می کند که بعد از یائسگی گریبانگیر %25 از خانم ها می شود.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، با دیابت مقابله می کند که چهارمین بیماری کشنده (بعد از بیماری های قلبی، سرطان، و بیماری های تنفسی) در سراسر جهان شناخته شده است.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، در جوگیری از ابتلا به برخی سرطان ها مفید شناخته شده است—به ویژه سرطان های روده، سینه و ریه.
تفریح، ورزش، و فعال زندگی کردن، از ابتلا به مشکلات کمر که %25 از بزرگسالان را مبتلا می کند، جلوگیری می کند.
تفریح، ورزش، فعال زندگی کردن، گردشگاه ها و هنر و فرهنگ همه در سلامت فکر و ذهن دخیل هستند. استرس و افسردگی را کاهش داده و سلامت احساسی/روانی را بهبود می بخشد.
تفریح، ورزش، فعال زندگی کردن، گردشگاه ها و هنر و فرهنگ سلامت عمومی افراد را بالا می برد و در کیفیت زندگی آنها تاثیر گذار است.
تفریح یک ابزار درمانی شناخته شده و در بیمارستان ها، کلینیک ها و کل اجتماع مورد استفاده قرار می گیرد (تفریحات فیزیکی، ورزش، هنر و فرهنگ) و به تقویت ظرفیت ذهنی، جسمی و اجتماعی افراد کمک بسزایی می کند.
تفریح برای پیشرفت متعادل انسانها ضروری است و به آنها کمک می کند به استعدادهای بالقوه خود برسند.
تفریح در پیشرفت و ارتقاء بچه ها و جوانان نیز اهمیت دارد: ما با بازی و ورزش مهارت های بیشتری (فیزیکی)، مهارت های اجتماعی بیشتر، و خلاقیت یاد می گیریم، و ظرفیت های فکریمان را بالا می بریم.
تفریح این فرصت را برای بزرگسالان ایجاد می کند که استعدادهای بالقوه خود را (چه از نظر فیزیکی، چه اجتماعی، چه خلاقیتی، چه فکری و چه معنوی) شکوفا کنند.
در جامعه ای که آموزش در تمام طول عمر لازم و ضروری به نظر می رسد، یادگیری تفریح و اوقات فراغت برای بزرگسالان فرصت هایی عالی در دسترس آنها قرار می دهد.
گردشگاه ها و محیط های طبیعی برای خیلی از افراد معانی معنوی بسیاری دارد و هنر و فرهنگ راه بسیار عالی برای کشف معنویت است.
تفریح و گردشگاه ها همچنین در بالا بردن کیفیت زندگی نیز موثرند.
تفریح، ورزش، و فرهنگ و هنر اعتماد به نفس افراد را بالا برده و پایه های زندگی را محکم می کند.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر، درجه رضایت ما را از زندگی بالا می برد.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر، بر رشد، یادگیری مهارت های زندگی، و مستقل زندگی کردن تاثیرگذار است.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، از رفتارهای خود تخریبی و فعالیت های منفی دوران جوانی مثل سیگار کشیدن، مصرف موادمخدر، خودکشی، و افسردگی نیز جلوگیری می کند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، از بروز جنایات، به ویژه جنایات مربوط به بزهکاری نوجوانان، جلوگیری می کند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، از نژادپرستی جلوگیری می کند و باعث می شود فرهنگ های مختلفی همدیگر را بهتر بفهمند.
تفریح از تنهایی و بیگانگی جلوگیری می کند.
2. تفریح و پارک ها باعث تقویت بنیاد خانواده و ایجاد جوامعی سالمتر میشود.
خانواده هایی که با هم بازی می کنند—تا آخر باهم می مانند. بچه ها و جوانان با هم درارتباط هستند و زوج هایی که اوقات فراغت خود را با هم می گذرانند، احتمال باهم ماندنشان بیشتر است.
تفریح، فرصت های عالی برای پیشرفت بچه ها فراهم می کند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، مهارت های اجتماعی را توسعه بخشیده و شرکت در زندگی جمعی را تقویت می کند.
تفریح و گردشگاه ها، مثل کاتالیزورهایی هستند که جوامعی قوی و خودکفا میسازند.
فرهنگ کمک می کند که مردم همسایگان خود، تاریخ خود و محیطشان را بهتر بشناسند.
تفریح، ورزش، فرهنگ و هنر، در جامعه ایجاد غرور میکند.
3. تفریح هزینه های مربوط به مراقبت های پزشکی، خدمات اجتماعی و پلیس و دادگستری را کاهش می دهد.
ورزش و سلامتی از بروز بیماری و شدت یافتن آن جلوگیری میکند و به این طریق هزینه های مربوط به مراقبت های پزشکی کاهش می یابد.
تفریح باعث حمایت و پشتیبانی از خانواده است و به این ترتیب هزینه های مربوط به مشاوره های خانواده و نگهداری از فرزندان بی سرپرست را کاهش می دهد.
تفریح باعث کاهش میزان جنایات و بزه های اجتماعی است و درنتیجه هزینه های مربوط به پلیس و دادگستری نیز کاهش می یابد.
4. تفریح و گردشگاه ها مولد قوی اقتصادی به شمار می رود.
تفریح و ورزش عملکرد کاری را تقویت می کند و باعث افزایش بازده کار و کاهش غیبت از کار می شود.
تفریح، گردشگاه ها، فرهنگ و هنر توجه حرفه های مختلف را در اجتماع به خود جلب می کند که باعث توسعه اقتصادی است.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر باعث جذب توریست می شود که سومین صنعت درحال رشد در جهان است.
تفریح، گردشگاه ها، ورزش، فرهنگ و هنر در جامعه ایجاد کار می کند.
سرمایه گذاری های کوچک روی تفریحات، گردشگاه ها، ورزشف فرهنگ و هنر با برگشت اقتصادی عظیمی همراه است.
پارک ها و گردشگاه های آزاد ارزش ملکی و درنتیجه درآمد مالیاتی را افزایش می دهد.
فواید تفریح و سرگرمی در زندگی
فواید تفریح و سرگرمی در زندگی
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
Re: فواید تفریح و سرگرمی در زندگی
کسی که در تاریخ و تفکر اسلامی تحقیق میکند، ملاحظه مینماید که انواع بازیها به دو قسمت تقسیم میگردد: یک قسم که با تحرک و فعالیت بدن انجام میشود مانند دویدن و کشتی و شمشیر بازی و تیراندازی به هدف و مسابقه اسب دوانی و صید و شکار کردن، و اصل حکم در اینها اباحه است، بلکه اسلام اینها را تشویق مینماید، و بیشتر این بازیها را وسایلی برای قدرت و آمادگی میداند که در دفاع از قلمرو اسلام و جنگ در راه خدا ضروری است.اما قسم دوم عبارت است از انواع بازیهایی که بدون فعالیت جسمی انجام میگیرد مانند بازی تخته نرد و شطرنج و ورق بازی (کوتشینه، و در تداول عراقیون چتکینه)، و معلوم است که این نوع بازی در بیشتر موارد با قمار بازی ارتباط پیدا میکند، و روایاتی وارد شده که از آنها نهی میکنند، و بعضی از محققین این احادیث را بدون هیچ تأویلی قبول کرده و قائل به تحریم این گونه بازیها شدهاند.محققین دیگر این احادیث را حمل بر بودن قمار در آن بازیها دانستهاند و در نتیجه گفتهاند که اگر این بازیها بدون قمار باشد مباح است، و آنچه که ما میتوانیم بگوییم این است که شرط قمار ممکن است با هر نوعی از انواع بازیها بوجود آید، و اگر قمار به همراه بازی آمد خود حرام و اصل همان بازی را حرام میگرداند، اما اگر قماری در بین نبوده، ترسیدن از آثار بازیهای نرد و شطرنج و ورق کاملا آشکار است زیرا این بازیها وقت را هدر میدهند و فرصت را از بین میبرند، و خیلی اتفاق میافتد که انسان را از انجام وظیفه دینی و اجتماعی خود باز میدارند.این بازیها اگر موجب این کار بشوند نیز حرام هستند، اما بازیهای جسمانی وقت را تلف نمیکنند، چون جسم بعد از هر دو بازی به استراحت نیاز دارد، زیرا ممکن نیست ادامه به این بازیها همان طوری که در نرد و شطرنج و ورق ادامه میدهند، علاوه بر این که قسم اول این بازیها استفاده بهداشتی برای بازی کننده دارد و برای جامعه هم مفید است زیرا تمرین میدهد شخص را با انواع قهرمانیهایی که گاهی جامعه به آنها نیازمند است، اما قسم دوم چیزی جز سرگرمی و تسلط بر ایام بیکاری نیست، پس سزاوار است کهاز این هدف و نتیجه تجاوز نگردد.
برمیگردیم به بحثی که در آن، مقداری تفصیل در باره این بازیها و ورزشهاست:
پس در باره دویدن یادآور میشویم که صحابه پیوسته مسابقه دو میدادند.
کشتی گرفتن در نزد مسلمانان متداول بود و بیهقی روایت کرده که رسول خدا (ص) رکانه بین عبد یزید بن هاشم را به اسلام دعوت کرد و او مردی بود که بداشتن نیروی عظیم خود مشهور بوده و با هیچکس کشتی نگرفته بود مگر اینکه بر او غلبه کرده بود، ولی رکانه معجزه آشکاری از رسول خدا (ص) خواست تا دعوت آن حضرت را بپذیرد، پس حضرت محمد (ص) فرمود: اگر بر تو غلبه کنم (چطور است) ؟ رکانه گفت: در این صورت به تو ایمان میآورم.با یکدیگر کشتی گرفتند پس رسول خدا (ص) او را به زمین زد و بر او پیروز گشت.رکانه تعجب کرد و تقاضای کشتی گرفتن مجدد نمود، برای بار دوم و سوم رسول خدا (ص) او را بزمین زد، پس او اسلام را پذیرفت و مسلمان خوبی شد. (1)
شمشیر بازی جایز است و وقایع شمشیر زدن که در آغاز غزوه بدر و غزوه أحد، رخ داده است در تاریخ اسلام مشهور است.پیروزی در این شمشیر زدنها از آن مسلمین گشت که آن حاکی از تمرین موفقیت آمیز و آمادگی زیاد آنان بود.
اما اسب سواری، براستی که اسلام آن را تشویق نموده است.سواره نظام در جنگها نقش بزرگی ایفا میکرد، و شکست مسلمین غزوه احد در اثر غفلت سواره نظام بود در حالی که سواره نظام قریش که رهبری آنرا خالد بن ولید قبل از مسلمان شدن به عهده داشت، هشیار بود.روایت شده که رسول خدا (ص): هر چیزی را که دارای ذکر خدا نباشد لهو (سرگرمی) و یا سهو (کار بی اختیار و عبث) دانسته است، جز چهار عادت: رفتن شخص در بین دو هدف (بمنظور تیر اندازی)، تربیت کردن اسب، معاشرت با خانواده و یاد گرفتن شنا.از ابن عمر نقل شده که پیغمبر (ص) مسابقه گذاشت بین اسبها و به برنده جایزه داد.فقهاء میگویند که این کار جزء شرطهای حلال است یعنی یکی از تماشاچیان به برنده مسابقه جایزهای بدهد به قصد تشویق او.به انس گفتند آیا شما در زمان رسول خدا (ص) شرط بندی میکردید؟ و آیا رسول خدا (ص) شرط بندی میکرد؟ گفت آری، به خدا قسم پیغمبر (ص) شرط بندی کرد و بر روی اسبی که نامش «سبحة» بود، وقتی برنده شد، آن حضرت اظهار شادمانی کرد و از آن اسب خوشش آمد.
فقهاء شرط بندی مجاز را مشروط میسازند به این که جایزه از طرف مسابقه دهندگان نباشد مانند این که امام برای برنده مسابقه جایزه تعیین کند و این اقدام باتفاق همگان جایز است، و عموما علماء اجازه میدهند که جایزه از طرف یکی از مسابقه دهندگان باشد، اما اگر جایزه از سوی هر یک از مسابقه دهندگان باشد و همه جایزه را برنده مسابقه بگیرد، پس این عمل به اجماع علماء حرام است، زیرا این کار خود نوعی قمار است (2) در تاریخ اسلامی، مسابقه اسب سواری مشهور است و توجه بیشتر خلفا و فرمانروایان را به خود جلب کرده است.هشام بن عبد الملک چندین میدان برای مسابقه اسب سواری به پا کرد که تعداد زیادی از اسبها در آن شرکت میکردند.مسابقه اسب سواری در مصر معروف است و مردم شیفته آن هستند.میدان مسابقه اسب سواری در دوره خمارویه همانند اعیاد بود (3).و در دولت اخشیدی، اخشید به درست کردن میدان اسب دوانی طبق روش دولت طولونیه اقدام کرد. (4)
از جمله ورزشهای دیگر، تیر زدن به هدف و یا تیراندازی است.پیوسته پیغمبر (ص) اصحاب خود را به آن تشویق میکرد و میفرمود: بر شما باد به تیر اندازی، زیرا این کار جزء بهترین سرگرمی شماست، و تیر اندازی با این آیه کریمه ارتباط دارد: «و نیرو و اسب مهیا سازید برای (مجاهدان راه خدا) هر اندازه که بتوانید» (5).پس آن حضرت که بر او سلام باد پیوسته میگفت: بدانید که مقصود از نیرو، تیراندازی است، بدانید که نیرو همان تیراندازی است، نیرو همان تیر اندازی است.
از جمله سرگرمیهای مفید که اسلام آن را تأیید کرده شکار کردن است.مسلمانان معتقد بودند که از شکار فواید زیادی به دست میآید، زیرا شکار علاوه بر این که کار و کسبی لذت بخش است، سربازان را به دویدن و حمله کردن تمرین میدهد و آنان را به اسب سواری عادت داده و به تیراندازی و شمشیر زدن و چماق زدن ماهر میسازد، و اهتمام و توجه به خونریزی را تقلیل میدهد، و بعد از اینها، شکار کردن ورزشی است که به بهداشت و سلامتی کمک میکند . (6)
طبق حکم قرآن و سنت و اجماع مسلمین، خوردن گوشت شکار مباح است، با رعایتشروطی که فقهاء گفتهاند، خداوند متعال فرماید: «ای پیغمبر (ص) مردم از تو میپرسند چه چیزی برایشان حلال است، بگو حلال شده است بر شما کشتارهای پاکیزه، و نیز شکار آنچه که به دست میآید بوسیله شکار کنندگانی (سگان شکاری) که شما آنها را طبق دستور الهی تعلیم میدهید.پس بخورید از آنچه این حیوانات شکاری برای شما نگاه داشتهاند و نام خدا را بر آن ببرید» (7).در حدیث رسول خدا (ص) میفرمایند: بخور آنچه را که بوسیله کمان خود شکار کرده و نام خدا را بر آن بردهای، و بخور آنچه را که بوسیله سگ تعلیم دیده خود شکار کرده و سپس نام خدا را بر آن بردهای، و آنچه را بوسیله سگ تعلیم ندیده خود شکار کردهای، و توانستهای که آنرا ذبح شرعی کنی، آنرا نیز بخور، به دلیل جایز بودن شکار، نگهداری سگ برای شکار جایز است، همان طوری که نگهداری سگ و گله و سگ مزرعه مباح است.ولی نگهداری سگهای دیگر غیر اینها حرام است، زیرا از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: هیچ قومی اقدام به نگهداری سگ نکردند (جز سگ گله و سگ شکاری و مزرعه) مگر آن که از هر روز از اجرشان (نزد خدا) دو قیراط کم میشود (هر قیراطی 2/24 از هر چیزی است) از سالم و از پدرش روایت شده که گفت: از رسول خدا (ص) در حالی که به صدای بلند سخن میگفت، شنیدم که به کشتن سگها امر میکرد، و سگهای غیر شکاری و نگهبانی معمولا کشته میشدند.
از جمله ورزشهایی که در زمان حاضر جدی تلقی میشود عبارت است از فوتبال و بستکتبال و بدمینتون و مانند اینها، و این بازیها در حکم دویدن هستند، زیرا باعث فعالیت جسم میشوند و سلامتی را تقویت میکنند، و حس کمک و یاری را در بین اعضای هر تیم به وجود میآوردند، همان طوری که حمله و گریز و مجادله را میآموزند.
حالا میآییم به سراغ قسم دوم از انواع تفریحات و سرگرمیها، و آن سرگرمی است که بازی کنندگان در حال نشسته انجام میدهند، مانند بازی نرد و شطرنج و...، آدم متز در باره آنها میگوید: نشستن بازی کنندگان در حالی که بعضی به دیگری گوش کنند جزء عادات عرب نبوده است.یک عرب خالص در این کار مغایرتی با طبعش احساس میکند.حکایت کردهاند که مردم مدینه به مردی که شطرنج بازی کند زن نمیدادند.اعراب گفتهاند که شطرنج بازی برای عجم بیدانش درست نشده، زیرا مردم عجم گاه و بیگاه گرد هم جمع میشدند به یکدیگر نگاهمیکردند، پس شطرنج را وسیله سرگرمی خود قرار میدادند. (8)
در باره نرد پیغمبر (ص) میفرمود: هر کس نرد بازی کند مثل این است که دستش را در گوشت و خون خوک رنگ کرده است، و نیز میفرمود: هر کس نرد بازی کند براستی که خدا و رسولش را نافرمانی کرده است.شوکانی این دو حدیث را حمل کرده است بر کسی که با قمار نرد بازی کند، و از گروهی از علماء روایت میکند که جایز است نرد بازی بدون قمار، اما شطرنج در زمان صحابه پدید آمد و صحابه در باره آن اختلاف نظر دارند.ابن عمر گفت که شطرنج بدتر از نرد است، و علی (ع) فرمود: که شطرنج جزء قمار است، و بعضی از صحابه به کراهت آن معتقد شدهاند، و عده زیادی از صحابه و تابعین در صورتی که شطرنج خالی از قمار باشد آنرا مباح دانستهاند.
بعضی از محققین قائل به جدایی بین نرد و شطرنج هستند، پس معتقدند که بازی نرد بر مبنای برد و باخت است و اما شطرنج بر اساس وارد کردن فکر به کار و ورزش ذهنی است، و از این جهت بازی شطرنج را جایز دانستهاند مشروط بر این که انسان را از انجام وظیفهاش باز ندارد و با قمار هم نباشد، و بشرط این که بازی کننده در حال بازی زبانش را از کلام بد و فحش دادن نگهدارد و اگر نه بازی آن حرام است (9).
از جمله سرگرمیهای جدید سینماست و آن وسیلهای است که اگر خوب به کار برود ممکن است که فایده بزرگی داشته باشد.سینما صورتهای زیبایی از تاریخ و تفکر انسان به تماشاچیان عرضه میدارد، و تصمیم و اراده را تقویت و محکم میسازد.سینما در این حالت شامل سرگرمی و عبرت گرفتن و آموزش میباشد، اما سینما بیشتر اوقات به شکل بد به کار گرفته میشود، همان طوری که بیشتر چیزهای دیگر مانند آن بد به کار میروند، مانند این که انسان سینما را شغل اصلی خود قرار دهد و یا در سینما زن و مرد نامحرم مختلط شوند و یا اینکه داستانهایی به نمایش گذارده شود که غرایز را تحریک نموده و به گناه تشویق نماید.در این حالت سینما وسیله فساد میگردد و دوری از آن واجب است.
از این جا معلوم میشود که قاعده اصلی در مزاح و سرگرمی و انواع ورزشها، حلالبودن آنهاست، و گاهی بعضی از آنها مستحب میگردد، در موقعی که به آمادگی جهاد و وسایل جنگ و حمایت از مسلمانان کمک کند، و این چیزها وقتی که از هدف خود منحرف شوند مکروه و یا حرام میگرداند، مثل این که بد به کار بروند و یا قمار در آنها وارد شود، و همچنین است وقتی که به صورت هدف و مقصود اصلی در آیند، در حالی که وسیلهای بیش نیستند، و در واقع این چیزها مباح شدهاند تا به رفع خستگی انسان کمک کنند و در نتیجه با فعالیت بیشتر و علاقه بیشتر به کار خود بپردازد.پس اگر انسان غرق در این امور بشود بنحوی که بعنوان هدف او در آیند، انسان با این اقدام خود، آنها را از صورت مجاز به صورت مکروه و یا حرام منحرف میسازد، در نتیجه آنها اگر انسان را از انجام عمل مستحبی باز دارند، مکروه و اگر از انجام عمل واجبی باز دارند حرام میگردند.
فوتبال در موقعیت فعلی و تعصب به خاطر آن
این بحث ما را به موضوع مهمی رهنمون میشود که بیشتر کشورها در زمان حاضر بسوی آن میروند و آن عبارت از تعصب ناخوش آیندی است که نسبت به بازی فوتبال میشود.اصل ورزش این است که انسان شخصا به آن بپردازد، همان طور که گذشت، زیرا ورزش به این صورت فایده جسمی و عقلی دارد، انسان تجدید قوا میکند و حس کمک و همکاری با تیم خود را میآموزد، و بدین ترتیب ورزش بدنی دارای هدف جسمی و هدف اخلاقی است.آن کسی که بازی نمیکند، گاهی بازی کنندگان را تشویق میکند ولی باید که در راه حق و صحیح عمل نماید، زیرا او اگر چه استفاده بهداشتی از ورزش نمیکند، شایسته است که به جنبه اخلاقی ورزش توجه نماید، به این گونه که از بازی کنندگان حس همکاری را بیاموزد و در زندگی خود از آن استفاده کند.
فکر سلیم برای این گونه تشویقها، اصولی وضع کرده است که مهمترین آنها این است که کسی را که نقش خود را خوب بازی کند، تشویق میکند، بهر تیمی که منتسب و مربوط باشد.شما با این کارتان قاضی عادلی هستید و بعنوان منصفی که به هر صاحب حقی، حق را میدهید.برای کسی که نقش خود را بخوبی انجام میدهد دست میزنید، و نکوهش میکنید کسی را که در کارش سستی کند.برای تیمی که بدون دقت و کوشش است آرزوی پیروزی نکنید، جز این که موقعیتها و مقتضیات، نوعی طرفداری از این تیم و یا تیم دیگر را به وجود میآورند.یک مدرسه تیم خود راتشویق میکند و اهل هر شهری تیم خود را تشویق میکنند.یک باشگاه در پشت سر اعضای تیم خود میایستد.در این تشویق مشروع، سزاوار است که جانب عدالت را فراموش نکنیم، و از تشویق پا را فراتر نگذاریم.ما در دانشگاه کمبریج، تیم دانشگاه خود را در مسابقه سالیانه قایقرانی در مقابل تیم دانشگاه آکسفورد تشویق میکردیم، ولی من شاهدم که تشویقی منطقی بود، و ما فراموش نمیکردیم که نسبت به هر کس که خوب بازی میکرد از اعضای تیم دیگر، تمجید کنیم و یا نسبت به هر کسی از تیم خودمان که سستی میکرد نکوهش کنیم.این گونه تشویق، کاری در سطح بالاست که با تعصب و طرفداری بی جا دست یافتن به آن ممکن نیست.همان طور که ما الان در بیشتر کشورهای جهان میبینیم؟
ما به اندازهای که طرفداری و یا تعصب میبینیم، تشویقی نمیبینیم.مسخره بازی و خشم مشاهده میکنیم نسبت به هر عمل ماهرانه و بموردی که تیم مخالف و یا هر عضوی از آن عمل میکند، و بدین جهت صدای صوت میشنویم، با این که در حقیقت ورزش به وجود آمده تا حس همکاری را بیاموزد، در حالی که نفرت و زشتی و تعصب ناخوش آیند میآموزد، و عجیب است که برای تشویق، اساسی معین و مقرر نشده است که بر مبنای آن انجام گردد، زیرا تشویق از طرف مدرسهای که تیم خود را تشویق میکند و یا شهر و یا باشگاهی که تیم خود را تشویق کنند نیست و بطور کلی به وضعی در آمده است که هیچ پایه و اساسی برای آن نیست، زیرا اهل یک خانواده بر علیه خودشان منشعب و گروه گروه میگردند.فردی از یک تیم، و فرد دیگر از تیم مخالف پشتیبانی میکند، و این کار در حد تعریف یا تشویق متوقف نمیگردد، بلکه به سخن نیشدار و سوزنده و تأسف تلخی منجر میشود، و بعد که کار به غم و اندوه میکشد، و نیز به مجادله میرسد و نتیجه به یک انزوای دردآور و مسخره کردن طرفداران تیم شکست خورده، توسط طرفداران تیم پیروز و بعد از این به جاهای باریکتر و پایان تلخ و غم انگیزی میرسد، که همان جنگی است که در این میدانها در جریان است.حاصل کار مردمی هستند که به صورت کشته و یا زخمی میافتند.عجیبترین واقعه در این زمینه در کشور ترکیه واقع شد، بطوری که از تماشاچیان حدود 80 نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند و کار به آن جا رسید که پسری از شدت اندوه نسبت به شکست تیم خود، خودکشی کرد.
این یک انحراف بد سرانجامی است و به درمان فوری نیاز دارد، که امیدواریم این بررسی جرعهای (از شربت) درمان آن باشد، و امیدواریم که مردم به رشد فکری خود برگردند.شایسته مینماید که سخنی خطاب به دانشجویان بگوییم، نظر ما این است که بایستی دنبال کردن این بازیهاتوسط دانشجویان فقط در ساعات فراغت باشد.ساعات فراغت و بیکاری برای دانشجوی وظیفه شناس خیلی کم است.همان طور که یک کارگر، پس از برگشتن از محل کارش نیاز دارد که ساعت بیکاری خود را پر کند، کارگاه دانشجو و محصل که در کتابهایش خلاصه میشود، شب و روز باز است، و بر اوست که برای استراحت و آرامش (تفریح) به جلسهای مطلوب و یا گردشگاه خوبی پناه ببرد، و یا این که به یک موزیک دلپذیر گوش دهد و یا با بعضی از دوستانش دیدار کند.تماشای فوتبال همان طوری که میبینیم، نوعی تفریح محسوب نمیگردد و آن در حقیقت نوعی کشمکش است که سزاوار است شخص عاقل از آن دوری نماید، و اگر هم تماشا کرد، باید تعصب و جانبداری نگاه نکند، بلکه با دیده یکفرد تماشاچی و یا یک نقاد (بررسی کننده) پاک و بیطرف نگاه کند .
سخن دیگری که خطاب به کارگران میگوییم این است که متذکر شویم که بسیاری از سیاستمداران بزرگ زندگی را بعنوان کارگر شروع کردهاند، و راه در جلو آنان آسان نبود، ولی کتاب آنان را دگرگون کرد، پس بر کارگران ما در این نسل که توجه کامل به آنان میشود، لازم است که به خودشان توجه کنند و خود را با فرهنگ و با سواد بسازند و راه خود را بسوی علم از راه کتاب و یا مدرسه در ایام فراغت از کار، باز نمایند، تا این که اوقات بیکاریشان همهاش به بازیچه و یا نشستن در قهوهخانهها (10) سپری نگردد، و تا این که از اوقات بیکاری خود در راه رسیدن به سطحی بالاتر و عالیتر از آنچه رسیدهاند بهرهمند شوند، و در واقع امکانات مناسب در این دوره، راه آنان را به یک زندگی آبرومندانه باز کرده است و لازمست که ثابت کنند که لایق این گونه زندگی هستند و به دگرگون کردن زندگی خود قادرند و بدون شک اگر آنان این راه را بپیمایند، تعصب ناخوش آیند آنان نسبت به فوتبال و بازیهای مانند آن، کم میگردد.
بدین ترتیب در این نوع ورزش ما تعصب و ظلم و بدی میبینیم، و همه اینها صفاتی هستندکه اسلام با آنها میجنگد و مردم را از آنها بر حذر میدارد، و چیز دیگری را در اثر پیوستگی زیاد در تعقیب کردن این ورزش در مییابیم که همان سستی ورزیدن در کارها و وظایف است، و این کار (همان طور که قبلا گفتیم) ورزش را از مجاز بودن، به صورت مکروه و یا حرام در میآورد.
تعجبآور است که ما این گونه نسبت به بازی کنندگان فوتبال (فوتبالیستها) تعصب میبینیم و بطور کلی کسی را نمیبینیم که نسبت به یک نویسنده بر علیه نویسنده دیگر و یا یک ناقد بر علیه ناقد دیگر و یا یک هنرمند بر علیه هنرمند دیگر تعصب به کار برد، و حتی کسی که یکی از افراد مذکور را دوست دارد، بدون سر و صدا و فریاد به او علاقمند است و از آثار او پیروی میکند بدون آنکه از کار دیگران بدگویی کند، آیا یک فرد فوتبالیست در جامعه، اهمیتش بیشتر از یک محقق و نویسنده و منتقد و هنرمند است؟ همانا این گونه افراد خود پژمرده میشوند در حالی که بذر زندگی گرانقدری را برای نوع بشر میکارند و پیریزی میکنند، و در یک جامعه سالم ممکن نیست که ارزششان از یک فوتبالیست کمتر باشد.
جنگ خروسها و گاو بازی و شاخ زدن قوچها
یک انحراف دیگر در انواع ورزشها وجود دارد که اسلام آن را نهی فرموده و مردم را بر حذر داشته است و آن در موقعی است که در ورزش شکنجهای برای هر نوع از پرندگان یا دیگر حیوانات باشد، و من مدتی از زندگی خود را در اندونزی بودهام و بسیاری از مردم در آن کشور توجه بسیار زیادی به جنگ خروسها دارند، و خود دیدهام که صاحب خروس به خاطر آن زندگی میکند، خروس را بر خود در امور نظافت و غذا مقدم میدارد، و با اشتیاقی به آن نگاه میکند که بیشتر از اشتیاق مادر نسبت به فرزندش میباشد، و با این حال آنرا برای جنگ با خروس دیگر تسلیم میکند، و دیدهام که هر یک از صاحبان خروسهای جنگی به پای خروس خود دشنه تیزی میبندند تا در کشتن خروس دیگر کمک کند.سپس دو پرنده بیچاره رها میشوند به میدان مبارزهای که انسانهای بیرحم برایشان آماده کردهاند، و تماشاچیان برای تماشای این منظره دردناک دور آنها جمع میشوند، و بعد از یک دور کوتاهی یکی از خروسها به حالت زخمی به زمین میافتد، و گاهی هر دو بر زمین میافتند، امان از دست ستم این انسانها! !
در اسپانیا کشمکش و مبارزهای به نوع دیگر وجود دارد که مردم آنرا قهرمانی و قدرت میدانند، ولی شخص عاقل آنرا دیوانگی و سرکشی و نیرنگ و زشتی میداند، و آن عبارت است ازگاو بازی و برای این مسابقه بهترین گوسالهها انتخاب میشوند و طی چند سال تربیت و تعلیم داده میشوند و سپس در لحظهای کوتاه کارشان به پایان میرسد.در هر میدان مبارزه شش تا از گاوها بر زمین میافتند، خدایا به فریاد برس! و من گاو بازی را در اسپانیا تماشا کردهام و در خلال آن سرکشی انسان و بیرحمی او را دیدهام، زیرا یک گاو مدت زیادی قبل از گاو باز وارد میدان وسیعی میشود.عده زیادی از مردم در ریختن خون حیوان بیچاره از طریق زدن و دواندن آن همکاری میکنند، و آن گاه در میدان پیوسته میدود، یکی آنرا میگیرد و دیگری با حربهای به او میزند تا این که نزدیک میشود که از شدت درد بیفتد و سپس آن کسی که قهرمان نامیده میشود بین مردم ظاهر میگردد تا بازی را تکمیل کند.او به دنبال فرصت مناسبی با وسیلهای نوک تیز در مکان معینی به او میزند و به زندگیش خاتمه میدهد.
جنگ و شاخ زدن قوچها و یا پرندهای را هدف قرار دادن در تیر اندازی و به هدف زدن، هم مانند جنگ خروسها و گاو بازی است.عبد الله بن عمر گروهی را دید که پرندهای را هدف قرار داده و تیرهای خود را به آن میزنند، پس گفت همان رسول خدا (ص) لعنت فرمود کسی را که هدف قرار دهد چیز دارای روح را.از جابر روایت شده که آن حضرت از تحریک حیوانات به زدن و اذیت یکدیگر نهی فرمود، زیرا این کار به درد آوردن و آزار حیوانات و به زحمت انداختن آنها بدون هیچ فایدهای و صرفا کاری بیهوده و زیانبخش است.چقدر بیرحمی است که انسان با عمل بیرحمانه نسبت به حیوانات خوشحالی کند.این گونه انسانها سزاوار نیستند که واجد صفات انسانیت نیستند و به حیوانیت نزدیکترند.بدون شک اسلام از شکنجه دادن هر چه که دارای روح باشد بر حذر میدارد.بلکه از سهل انگاری در باره حیوانات اگر چه بدون شکنجه باشد، مردم را بر حذر میدارد.رسول خدا (ص) فرمود: زنی داخل آتش شد در رابطه با گربهای که آنرا حبس کرده بود و آب و غذا به آن نداده بود و آن را هم رها نکرده بود تا از حشرات زمین بخورد.
و این گونه اعمال انسان غیر متعادل را منحرف میسازد تا یک عمل مباح را بر خود حرام سازد و یا این که طبیعت انسان منحرف میشود و خوشبختی خود را در چیزی میداند که موجب بدبختی برادرش و یا بیچارگی حیوان زبان بسته و یا پرنده ضعیفی میگردد.
سخنی در باره قمار
قمار بازی با بازیها و سرگرمیهای مختلف و ورزش ارتباط دارد، و براستی دیدیم کهقمار بازی موجب حرام شدن هر نوع بازیی میشود که قمار به همراه آن باشد.قمار به هر حال پدیدهای است که بطور فراوان در جامعه جهانی یافت میشود و نوعی بیماری است که بعضی از مردم در جامعه اسلامی به آن مبتلا شدهاند.این بیماری از دوران جاهلیت سرچشمه میگیرد و یا اقتباسی از کارهای زشت غرب است، و از این رو لازم است که درباره قمار بحث مخصوصی بنماییم.قمار تلاشی است برای مفت به دست آوردن مال، در اطراف جلسه قمار گروهی جمع میشوند که همگی همان ایده را دارند، هر یک از آنان میخواهد که از دیگران سود ببرد و ثروت آنان را چپاول کند، اخلاق در کمین نشستن و به کار چسبیدن، خوی همه آنان است.خوشحال شدن یک نفر بواسطه بردن، لازمهاش، حزن و اندوه شخص دیگری است که در همان وقت زیان کرده و باخته است، در حالی که ضرر و خسارت حتمی متوجه هر یک از قمار بازان است، و آن پرداخت پولی است به ترتیب دهنده قمار که اختلاس میکند و محل قمار را آماده میسازد و در دورههای آن نظارت میکند و برای قمار بازان شراب تهیه میکند، بلکه (پرداختها) تحقق میپذیرد در مورد زنانی که صاحب قمار خانه آنانرا فرا خوانده تا با قمار بازان معاشقه نمایند، و برای این که قمار باز از اعلان شکست خود و کناره گیری از قمار در برابر آن زنان شرمنده شود.همچنین در پرداخت حقوقی که قمارخانههای پر از تاریکی و دود و زشتی آنرا به وجود آورده و آن حقوق همان پرداختی به (شتلی بگیران) است یعنی کسانی که قمار باز را به ادامه قمار تشویق میکنند، چه ببازد و چه ببرد، برای اینکه ضرر خود را جبران کند در مورد اول و برد خود را بیشتر کند در مورد دوم (11).گاهی همان شخص شتلی بگیر به بازنده قرض میدهد و یا برای فروش ملک و خانه او تسهیلاتی فراهم میسازد تا او در جای خود و در کنار آن سفره لعنتی به قمار ادامه دهد.
بسیاری از افراد ساده لوح از جلسات قمار انتظار ثروت و یا امید ثروتمند شدن دارند البته از خون دیگران و از میدانی که همهاش کینه و فقر است به یاد میآورم که در عنفوان جوانی یک بار جوانی را دیدم که «سه ورق بازی» با دوستش میکرد و یک جنیه از او میبرد و بعد یک جنیه دیگر تا مردم را گول بزند و آنان را به بازی بکشاند، یک پسر سادهای به دام آنان افتاد، با مبلغی از پولش بازی کرد و آنرا باخت.شتلی بگیر او را به ادامه بازی تشویق کرد تا برنده شود، و اگر من در گوشش نگفته بودم و آهسته جریان را به او نمیگفتم که : آیا منطقی است که جوانی فقیر مانند او این جا بیایدتا پولهایش را با مردم قسمت کند؟ او آمده است تا از مردم چیزی بگیرد.پس زود برو با آنچه از پولت باقیمانده است، و آن پسر قبول کرد و نجات یافت.
از شکل جلسه قمار و موقعیتهای آن میتوان دسته قمار بازان را در ذهن مجسم کرد: مکانی که قمار در آنجا تشکیل میشود دارای نور ضعیف و دودهای سیگار زیاد و دلها در آن جا خاموش و همهمه بسیار، علاقمندان به قمار مخفیانه به آن جا وارد میشوند، گویی که از دست عدالت فرار میکنند و با حالت بیم و هراس و دو دلی وارد میشوند و در کنار سفره سبزی گرد میآیند و نفسهای نگران آنان بالا میآید و دلهای جریحه دارشان خاموش است و فرض این است که آنان دوستان همبازی هستند ولی در حقیقت دشمنان یکدیگرند، زیرا هر کدامشان در پی فرصت نسبت بدیگری است، و میکوشد تا پول او و فرزندانش را به دست آورد.صاحب قمار خانه میکوشد تا احساسات قماربازان را بوسیله موسیقی دلپذیر و زنان فاسد و انواع مشروبات و انواع سیگارها که به آنان عرضه میدارد، تخذیر کند و بپوشاند، و در اطراف این سفره سبز انواع نیرنگها و تقلبها بفراوانی وجود دارد، زیرا ساقیان و شتلی بگیران و دختران، ورقهای بازی یک قمار باز را به دیگری نشان میدهند و به یکدیگر چشمک میزنند و پچ پچ میکنند تا یکی را بناحق بر دیگری پیروز سازند.
گاهی هم برای این که باعث ادامه بازی و طول جلسه گردد نوعی هماهنگی و تعادل به وجود میآورند و بدون شک همگی زیان میبرند، زیان میکنند در مبلغی که بعنوان پول مشروبات الکلی و سیگار میدهند و مبلغی که به ساقیان و شتلی بگیران میپردازند، و آنچه که بابت مشروبات برای دختران میدهند.نوع خسارت و زیان متفاوت خواهد بود، آن پرندهای که در همه بازیها و یا بیشتر بازیها موفق شده، بطور کلی چیزی از آنچه برنده شده برایش باقی نمیماند، و اگر بماند مقدار ناچیزی خواهد بود، و اما آن که باخته و زیان کرده در حقیقت همه چیز خود را از دست داده است.در آخر شب همه مخفیانه به حالت خواری و افسردگی میروند، در حالتی که شخصی که باخته است برنده را به روز بعد تهدید میکند.
چه بسیار خانههایی که بواسطه قمار ویران شده و چه بسیار شکمهایی که گرسنه مانده، و بدنهایی که بیلباس گشته و یا بپوشیدن لباس کهنه پرداختهاند.و چه بسیار خانوادههایی که از هم پاشیده است، و چه بسیار مقام و منصبهایی که از دست رفته است، زیرا صاحب آنها اختلاس کرده تا قمار بازی کند، و چه بسیار مردانی که دین و وطن خود را در کنار سفره قمار فروختهاند، پس قمارهر چیزی را ویران میکند.قمار اگر چه هدفش مال است، و لکن مشروبات و سیگار و رفقای بد و تاریکیها، و چشم پوشیها، و تقلبها و زشتیها و فرصت طلبیها و اختلاس و همه صفات بد را نیز به همراه دارد.پس چقدر خوب است که برای همیشه جلو این بیماری واگیردار و مسری گرفته شود و این گونه افراد مبتلا که مدتهای طولانی در این تاریکی به سر بردهاند، به جهان روشنایی قدم بگذارند.مدت کمی پس از نوشتن این بحث، روزنامه الأهرام چاپ قاهره در روز پنجشنبه (9/11/1967) خبری منتشر کرد که مناسب است آنرا نقل کنیم، زیرا نشانگر سرنوشتی است که قمار انسان را به آن جا میکشاند، از جنون و دلهره و اضطراب و از دست دادن تسلط بر خود الأهرام مینویسد: «پلیس در الخولیم فرانسه» مرد هفتاد سالهای را به جرم کشتن پسر 44 ساله خود به ضرب گلوله، بازداشت کرد.علت قتل نپرداختن حق بیشتری به او از ناحیه پسرش بود، در موقع تقسیم پولی معادل ده جنیه که در شرط بندی مسابقه اسب دوانی در روز یکشنبه گذشته برنده شده بودند» ، ما این خبر را چگونه میتوانیم توجیه کنیم؟ پدری که پسرش را میکشد و این گونه جنایت با برنده شدن واقع میشود، ای کاش میدانستم که بین افراد بیگانه و در موقع باختن چه رخ میدهد؟
براستی قرآن کریم قمار (میسر) و سایر گناهان کبیره دیگر را با هم جمع مینماید و همه را جزء پلیدیهایی قرار میدهد که دوری از آنها لازم است.خداوند بزرگ میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید بطور مسلم، شراب و قمار و بتهایی که برای عبادت نصب کردهاند و تیرهای قداح (بخت آزمایی) پلیدی و از کار شیطان هستند، پس شما از آنها دوری کنید، به این امید که رستگار شوید.همانا شیطان میخواهد از راه شراب و قمار در بین شما کینه و دشمنی بیندازد و شما را از یاد خدا و از نماز باز بدارد، پس آیا شما باز ایستادگان و نهی پذیران هستید؟» (12)
برمیگردیم به بحثی که در آن، مقداری تفصیل در باره این بازیها و ورزشهاست:
پس در باره دویدن یادآور میشویم که صحابه پیوسته مسابقه دو میدادند.
کشتی گرفتن در نزد مسلمانان متداول بود و بیهقی روایت کرده که رسول خدا (ص) رکانه بین عبد یزید بن هاشم را به اسلام دعوت کرد و او مردی بود که بداشتن نیروی عظیم خود مشهور بوده و با هیچکس کشتی نگرفته بود مگر اینکه بر او غلبه کرده بود، ولی رکانه معجزه آشکاری از رسول خدا (ص) خواست تا دعوت آن حضرت را بپذیرد، پس حضرت محمد (ص) فرمود: اگر بر تو غلبه کنم (چطور است) ؟ رکانه گفت: در این صورت به تو ایمان میآورم.با یکدیگر کشتی گرفتند پس رسول خدا (ص) او را به زمین زد و بر او پیروز گشت.رکانه تعجب کرد و تقاضای کشتی گرفتن مجدد نمود، برای بار دوم و سوم رسول خدا (ص) او را بزمین زد، پس او اسلام را پذیرفت و مسلمان خوبی شد. (1)
شمشیر بازی جایز است و وقایع شمشیر زدن که در آغاز غزوه بدر و غزوه أحد، رخ داده است در تاریخ اسلام مشهور است.پیروزی در این شمشیر زدنها از آن مسلمین گشت که آن حاکی از تمرین موفقیت آمیز و آمادگی زیاد آنان بود.
اما اسب سواری، براستی که اسلام آن را تشویق نموده است.سواره نظام در جنگها نقش بزرگی ایفا میکرد، و شکست مسلمین غزوه احد در اثر غفلت سواره نظام بود در حالی که سواره نظام قریش که رهبری آنرا خالد بن ولید قبل از مسلمان شدن به عهده داشت، هشیار بود.روایت شده که رسول خدا (ص): هر چیزی را که دارای ذکر خدا نباشد لهو (سرگرمی) و یا سهو (کار بی اختیار و عبث) دانسته است، جز چهار عادت: رفتن شخص در بین دو هدف (بمنظور تیر اندازی)، تربیت کردن اسب، معاشرت با خانواده و یاد گرفتن شنا.از ابن عمر نقل شده که پیغمبر (ص) مسابقه گذاشت بین اسبها و به برنده جایزه داد.فقهاء میگویند که این کار جزء شرطهای حلال است یعنی یکی از تماشاچیان به برنده مسابقه جایزهای بدهد به قصد تشویق او.به انس گفتند آیا شما در زمان رسول خدا (ص) شرط بندی میکردید؟ و آیا رسول خدا (ص) شرط بندی میکرد؟ گفت آری، به خدا قسم پیغمبر (ص) شرط بندی کرد و بر روی اسبی که نامش «سبحة» بود، وقتی برنده شد، آن حضرت اظهار شادمانی کرد و از آن اسب خوشش آمد.
فقهاء شرط بندی مجاز را مشروط میسازند به این که جایزه از طرف مسابقه دهندگان نباشد مانند این که امام برای برنده مسابقه جایزه تعیین کند و این اقدام باتفاق همگان جایز است، و عموما علماء اجازه میدهند که جایزه از طرف یکی از مسابقه دهندگان باشد، اما اگر جایزه از سوی هر یک از مسابقه دهندگان باشد و همه جایزه را برنده مسابقه بگیرد، پس این عمل به اجماع علماء حرام است، زیرا این کار خود نوعی قمار است (2) در تاریخ اسلامی، مسابقه اسب سواری مشهور است و توجه بیشتر خلفا و فرمانروایان را به خود جلب کرده است.هشام بن عبد الملک چندین میدان برای مسابقه اسب سواری به پا کرد که تعداد زیادی از اسبها در آن شرکت میکردند.مسابقه اسب سواری در مصر معروف است و مردم شیفته آن هستند.میدان مسابقه اسب سواری در دوره خمارویه همانند اعیاد بود (3).و در دولت اخشیدی، اخشید به درست کردن میدان اسب دوانی طبق روش دولت طولونیه اقدام کرد. (4)
از جمله ورزشهای دیگر، تیر زدن به هدف و یا تیراندازی است.پیوسته پیغمبر (ص) اصحاب خود را به آن تشویق میکرد و میفرمود: بر شما باد به تیر اندازی، زیرا این کار جزء بهترین سرگرمی شماست، و تیر اندازی با این آیه کریمه ارتباط دارد: «و نیرو و اسب مهیا سازید برای (مجاهدان راه خدا) هر اندازه که بتوانید» (5).پس آن حضرت که بر او سلام باد پیوسته میگفت: بدانید که مقصود از نیرو، تیراندازی است، بدانید که نیرو همان تیراندازی است، نیرو همان تیر اندازی است.
از جمله سرگرمیهای مفید که اسلام آن را تأیید کرده شکار کردن است.مسلمانان معتقد بودند که از شکار فواید زیادی به دست میآید، زیرا شکار علاوه بر این که کار و کسبی لذت بخش است، سربازان را به دویدن و حمله کردن تمرین میدهد و آنان را به اسب سواری عادت داده و به تیراندازی و شمشیر زدن و چماق زدن ماهر میسازد، و اهتمام و توجه به خونریزی را تقلیل میدهد، و بعد از اینها، شکار کردن ورزشی است که به بهداشت و سلامتی کمک میکند . (6)
طبق حکم قرآن و سنت و اجماع مسلمین، خوردن گوشت شکار مباح است، با رعایتشروطی که فقهاء گفتهاند، خداوند متعال فرماید: «ای پیغمبر (ص) مردم از تو میپرسند چه چیزی برایشان حلال است، بگو حلال شده است بر شما کشتارهای پاکیزه، و نیز شکار آنچه که به دست میآید بوسیله شکار کنندگانی (سگان شکاری) که شما آنها را طبق دستور الهی تعلیم میدهید.پس بخورید از آنچه این حیوانات شکاری برای شما نگاه داشتهاند و نام خدا را بر آن ببرید» (7).در حدیث رسول خدا (ص) میفرمایند: بخور آنچه را که بوسیله کمان خود شکار کرده و نام خدا را بر آن بردهای، و بخور آنچه را که بوسیله سگ تعلیم دیده خود شکار کرده و سپس نام خدا را بر آن بردهای، و آنچه را بوسیله سگ تعلیم ندیده خود شکار کردهای، و توانستهای که آنرا ذبح شرعی کنی، آنرا نیز بخور، به دلیل جایز بودن شکار، نگهداری سگ برای شکار جایز است، همان طوری که نگهداری سگ و گله و سگ مزرعه مباح است.ولی نگهداری سگهای دیگر غیر اینها حرام است، زیرا از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: هیچ قومی اقدام به نگهداری سگ نکردند (جز سگ گله و سگ شکاری و مزرعه) مگر آن که از هر روز از اجرشان (نزد خدا) دو قیراط کم میشود (هر قیراطی 2/24 از هر چیزی است) از سالم و از پدرش روایت شده که گفت: از رسول خدا (ص) در حالی که به صدای بلند سخن میگفت، شنیدم که به کشتن سگها امر میکرد، و سگهای غیر شکاری و نگهبانی معمولا کشته میشدند.
از جمله ورزشهایی که در زمان حاضر جدی تلقی میشود عبارت است از فوتبال و بستکتبال و بدمینتون و مانند اینها، و این بازیها در حکم دویدن هستند، زیرا باعث فعالیت جسم میشوند و سلامتی را تقویت میکنند، و حس کمک و یاری را در بین اعضای هر تیم به وجود میآوردند، همان طوری که حمله و گریز و مجادله را میآموزند.
حالا میآییم به سراغ قسم دوم از انواع تفریحات و سرگرمیها، و آن سرگرمی است که بازی کنندگان در حال نشسته انجام میدهند، مانند بازی نرد و شطرنج و...، آدم متز در باره آنها میگوید: نشستن بازی کنندگان در حالی که بعضی به دیگری گوش کنند جزء عادات عرب نبوده است.یک عرب خالص در این کار مغایرتی با طبعش احساس میکند.حکایت کردهاند که مردم مدینه به مردی که شطرنج بازی کند زن نمیدادند.اعراب گفتهاند که شطرنج بازی برای عجم بیدانش درست نشده، زیرا مردم عجم گاه و بیگاه گرد هم جمع میشدند به یکدیگر نگاهمیکردند، پس شطرنج را وسیله سرگرمی خود قرار میدادند. (8)
در باره نرد پیغمبر (ص) میفرمود: هر کس نرد بازی کند مثل این است که دستش را در گوشت و خون خوک رنگ کرده است، و نیز میفرمود: هر کس نرد بازی کند براستی که خدا و رسولش را نافرمانی کرده است.شوکانی این دو حدیث را حمل کرده است بر کسی که با قمار نرد بازی کند، و از گروهی از علماء روایت میکند که جایز است نرد بازی بدون قمار، اما شطرنج در زمان صحابه پدید آمد و صحابه در باره آن اختلاف نظر دارند.ابن عمر گفت که شطرنج بدتر از نرد است، و علی (ع) فرمود: که شطرنج جزء قمار است، و بعضی از صحابه به کراهت آن معتقد شدهاند، و عده زیادی از صحابه و تابعین در صورتی که شطرنج خالی از قمار باشد آنرا مباح دانستهاند.
بعضی از محققین قائل به جدایی بین نرد و شطرنج هستند، پس معتقدند که بازی نرد بر مبنای برد و باخت است و اما شطرنج بر اساس وارد کردن فکر به کار و ورزش ذهنی است، و از این جهت بازی شطرنج را جایز دانستهاند مشروط بر این که انسان را از انجام وظیفهاش باز ندارد و با قمار هم نباشد، و بشرط این که بازی کننده در حال بازی زبانش را از کلام بد و فحش دادن نگهدارد و اگر نه بازی آن حرام است (9).
از جمله سرگرمیهای جدید سینماست و آن وسیلهای است که اگر خوب به کار برود ممکن است که فایده بزرگی داشته باشد.سینما صورتهای زیبایی از تاریخ و تفکر انسان به تماشاچیان عرضه میدارد، و تصمیم و اراده را تقویت و محکم میسازد.سینما در این حالت شامل سرگرمی و عبرت گرفتن و آموزش میباشد، اما سینما بیشتر اوقات به شکل بد به کار گرفته میشود، همان طوری که بیشتر چیزهای دیگر مانند آن بد به کار میروند، مانند این که انسان سینما را شغل اصلی خود قرار دهد و یا در سینما زن و مرد نامحرم مختلط شوند و یا اینکه داستانهایی به نمایش گذارده شود که غرایز را تحریک نموده و به گناه تشویق نماید.در این حالت سینما وسیله فساد میگردد و دوری از آن واجب است.
از این جا معلوم میشود که قاعده اصلی در مزاح و سرگرمی و انواع ورزشها، حلالبودن آنهاست، و گاهی بعضی از آنها مستحب میگردد، در موقعی که به آمادگی جهاد و وسایل جنگ و حمایت از مسلمانان کمک کند، و این چیزها وقتی که از هدف خود منحرف شوند مکروه و یا حرام میگرداند، مثل این که بد به کار بروند و یا قمار در آنها وارد شود، و همچنین است وقتی که به صورت هدف و مقصود اصلی در آیند، در حالی که وسیلهای بیش نیستند، و در واقع این چیزها مباح شدهاند تا به رفع خستگی انسان کمک کنند و در نتیجه با فعالیت بیشتر و علاقه بیشتر به کار خود بپردازد.پس اگر انسان غرق در این امور بشود بنحوی که بعنوان هدف او در آیند، انسان با این اقدام خود، آنها را از صورت مجاز به صورت مکروه و یا حرام منحرف میسازد، در نتیجه آنها اگر انسان را از انجام عمل مستحبی باز دارند، مکروه و اگر از انجام عمل واجبی باز دارند حرام میگردند.
فوتبال در موقعیت فعلی و تعصب به خاطر آن
این بحث ما را به موضوع مهمی رهنمون میشود که بیشتر کشورها در زمان حاضر بسوی آن میروند و آن عبارت از تعصب ناخوش آیندی است که نسبت به بازی فوتبال میشود.اصل ورزش این است که انسان شخصا به آن بپردازد، همان طور که گذشت، زیرا ورزش به این صورت فایده جسمی و عقلی دارد، انسان تجدید قوا میکند و حس کمک و همکاری با تیم خود را میآموزد، و بدین ترتیب ورزش بدنی دارای هدف جسمی و هدف اخلاقی است.آن کسی که بازی نمیکند، گاهی بازی کنندگان را تشویق میکند ولی باید که در راه حق و صحیح عمل نماید، زیرا او اگر چه استفاده بهداشتی از ورزش نمیکند، شایسته است که به جنبه اخلاقی ورزش توجه نماید، به این گونه که از بازی کنندگان حس همکاری را بیاموزد و در زندگی خود از آن استفاده کند.
فکر سلیم برای این گونه تشویقها، اصولی وضع کرده است که مهمترین آنها این است که کسی را که نقش خود را خوب بازی کند، تشویق میکند، بهر تیمی که منتسب و مربوط باشد.شما با این کارتان قاضی عادلی هستید و بعنوان منصفی که به هر صاحب حقی، حق را میدهید.برای کسی که نقش خود را بخوبی انجام میدهد دست میزنید، و نکوهش میکنید کسی را که در کارش سستی کند.برای تیمی که بدون دقت و کوشش است آرزوی پیروزی نکنید، جز این که موقعیتها و مقتضیات، نوعی طرفداری از این تیم و یا تیم دیگر را به وجود میآورند.یک مدرسه تیم خود راتشویق میکند و اهل هر شهری تیم خود را تشویق میکنند.یک باشگاه در پشت سر اعضای تیم خود میایستد.در این تشویق مشروع، سزاوار است که جانب عدالت را فراموش نکنیم، و از تشویق پا را فراتر نگذاریم.ما در دانشگاه کمبریج، تیم دانشگاه خود را در مسابقه سالیانه قایقرانی در مقابل تیم دانشگاه آکسفورد تشویق میکردیم، ولی من شاهدم که تشویقی منطقی بود، و ما فراموش نمیکردیم که نسبت به هر کس که خوب بازی میکرد از اعضای تیم دیگر، تمجید کنیم و یا نسبت به هر کسی از تیم خودمان که سستی میکرد نکوهش کنیم.این گونه تشویق، کاری در سطح بالاست که با تعصب و طرفداری بی جا دست یافتن به آن ممکن نیست.همان طور که ما الان در بیشتر کشورهای جهان میبینیم؟
ما به اندازهای که طرفداری و یا تعصب میبینیم، تشویقی نمیبینیم.مسخره بازی و خشم مشاهده میکنیم نسبت به هر عمل ماهرانه و بموردی که تیم مخالف و یا هر عضوی از آن عمل میکند، و بدین جهت صدای صوت میشنویم، با این که در حقیقت ورزش به وجود آمده تا حس همکاری را بیاموزد، در حالی که نفرت و زشتی و تعصب ناخوش آیند میآموزد، و عجیب است که برای تشویق، اساسی معین و مقرر نشده است که بر مبنای آن انجام گردد، زیرا تشویق از طرف مدرسهای که تیم خود را تشویق میکند و یا شهر و یا باشگاهی که تیم خود را تشویق کنند نیست و بطور کلی به وضعی در آمده است که هیچ پایه و اساسی برای آن نیست، زیرا اهل یک خانواده بر علیه خودشان منشعب و گروه گروه میگردند.فردی از یک تیم، و فرد دیگر از تیم مخالف پشتیبانی میکند، و این کار در حد تعریف یا تشویق متوقف نمیگردد، بلکه به سخن نیشدار و سوزنده و تأسف تلخی منجر میشود، و بعد که کار به غم و اندوه میکشد، و نیز به مجادله میرسد و نتیجه به یک انزوای دردآور و مسخره کردن طرفداران تیم شکست خورده، توسط طرفداران تیم پیروز و بعد از این به جاهای باریکتر و پایان تلخ و غم انگیزی میرسد، که همان جنگی است که در این میدانها در جریان است.حاصل کار مردمی هستند که به صورت کشته و یا زخمی میافتند.عجیبترین واقعه در این زمینه در کشور ترکیه واقع شد، بطوری که از تماشاچیان حدود 80 نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند و کار به آن جا رسید که پسری از شدت اندوه نسبت به شکست تیم خود، خودکشی کرد.
این یک انحراف بد سرانجامی است و به درمان فوری نیاز دارد، که امیدواریم این بررسی جرعهای (از شربت) درمان آن باشد، و امیدواریم که مردم به رشد فکری خود برگردند.شایسته مینماید که سخنی خطاب به دانشجویان بگوییم، نظر ما این است که بایستی دنبال کردن این بازیهاتوسط دانشجویان فقط در ساعات فراغت باشد.ساعات فراغت و بیکاری برای دانشجوی وظیفه شناس خیلی کم است.همان طور که یک کارگر، پس از برگشتن از محل کارش نیاز دارد که ساعت بیکاری خود را پر کند، کارگاه دانشجو و محصل که در کتابهایش خلاصه میشود، شب و روز باز است، و بر اوست که برای استراحت و آرامش (تفریح) به جلسهای مطلوب و یا گردشگاه خوبی پناه ببرد، و یا این که به یک موزیک دلپذیر گوش دهد و یا با بعضی از دوستانش دیدار کند.تماشای فوتبال همان طوری که میبینیم، نوعی تفریح محسوب نمیگردد و آن در حقیقت نوعی کشمکش است که سزاوار است شخص عاقل از آن دوری نماید، و اگر هم تماشا کرد، باید تعصب و جانبداری نگاه نکند، بلکه با دیده یکفرد تماشاچی و یا یک نقاد (بررسی کننده) پاک و بیطرف نگاه کند .
سخن دیگری که خطاب به کارگران میگوییم این است که متذکر شویم که بسیاری از سیاستمداران بزرگ زندگی را بعنوان کارگر شروع کردهاند، و راه در جلو آنان آسان نبود، ولی کتاب آنان را دگرگون کرد، پس بر کارگران ما در این نسل که توجه کامل به آنان میشود، لازم است که به خودشان توجه کنند و خود را با فرهنگ و با سواد بسازند و راه خود را بسوی علم از راه کتاب و یا مدرسه در ایام فراغت از کار، باز نمایند، تا این که اوقات بیکاریشان همهاش به بازیچه و یا نشستن در قهوهخانهها (10) سپری نگردد، و تا این که از اوقات بیکاری خود در راه رسیدن به سطحی بالاتر و عالیتر از آنچه رسیدهاند بهرهمند شوند، و در واقع امکانات مناسب در این دوره، راه آنان را به یک زندگی آبرومندانه باز کرده است و لازمست که ثابت کنند که لایق این گونه زندگی هستند و به دگرگون کردن زندگی خود قادرند و بدون شک اگر آنان این راه را بپیمایند، تعصب ناخوش آیند آنان نسبت به فوتبال و بازیهای مانند آن، کم میگردد.
بدین ترتیب در این نوع ورزش ما تعصب و ظلم و بدی میبینیم، و همه اینها صفاتی هستندکه اسلام با آنها میجنگد و مردم را از آنها بر حذر میدارد، و چیز دیگری را در اثر پیوستگی زیاد در تعقیب کردن این ورزش در مییابیم که همان سستی ورزیدن در کارها و وظایف است، و این کار (همان طور که قبلا گفتیم) ورزش را از مجاز بودن، به صورت مکروه و یا حرام در میآورد.
تعجبآور است که ما این گونه نسبت به بازی کنندگان فوتبال (فوتبالیستها) تعصب میبینیم و بطور کلی کسی را نمیبینیم که نسبت به یک نویسنده بر علیه نویسنده دیگر و یا یک ناقد بر علیه ناقد دیگر و یا یک هنرمند بر علیه هنرمند دیگر تعصب به کار برد، و حتی کسی که یکی از افراد مذکور را دوست دارد، بدون سر و صدا و فریاد به او علاقمند است و از آثار او پیروی میکند بدون آنکه از کار دیگران بدگویی کند، آیا یک فرد فوتبالیست در جامعه، اهمیتش بیشتر از یک محقق و نویسنده و منتقد و هنرمند است؟ همانا این گونه افراد خود پژمرده میشوند در حالی که بذر زندگی گرانقدری را برای نوع بشر میکارند و پیریزی میکنند، و در یک جامعه سالم ممکن نیست که ارزششان از یک فوتبالیست کمتر باشد.
جنگ خروسها و گاو بازی و شاخ زدن قوچها
یک انحراف دیگر در انواع ورزشها وجود دارد که اسلام آن را نهی فرموده و مردم را بر حذر داشته است و آن در موقعی است که در ورزش شکنجهای برای هر نوع از پرندگان یا دیگر حیوانات باشد، و من مدتی از زندگی خود را در اندونزی بودهام و بسیاری از مردم در آن کشور توجه بسیار زیادی به جنگ خروسها دارند، و خود دیدهام که صاحب خروس به خاطر آن زندگی میکند، خروس را بر خود در امور نظافت و غذا مقدم میدارد، و با اشتیاقی به آن نگاه میکند که بیشتر از اشتیاق مادر نسبت به فرزندش میباشد، و با این حال آنرا برای جنگ با خروس دیگر تسلیم میکند، و دیدهام که هر یک از صاحبان خروسهای جنگی به پای خروس خود دشنه تیزی میبندند تا در کشتن خروس دیگر کمک کند.سپس دو پرنده بیچاره رها میشوند به میدان مبارزهای که انسانهای بیرحم برایشان آماده کردهاند، و تماشاچیان برای تماشای این منظره دردناک دور آنها جمع میشوند، و بعد از یک دور کوتاهی یکی از خروسها به حالت زخمی به زمین میافتد، و گاهی هر دو بر زمین میافتند، امان از دست ستم این انسانها! !
در اسپانیا کشمکش و مبارزهای به نوع دیگر وجود دارد که مردم آنرا قهرمانی و قدرت میدانند، ولی شخص عاقل آنرا دیوانگی و سرکشی و نیرنگ و زشتی میداند، و آن عبارت است ازگاو بازی و برای این مسابقه بهترین گوسالهها انتخاب میشوند و طی چند سال تربیت و تعلیم داده میشوند و سپس در لحظهای کوتاه کارشان به پایان میرسد.در هر میدان مبارزه شش تا از گاوها بر زمین میافتند، خدایا به فریاد برس! و من گاو بازی را در اسپانیا تماشا کردهام و در خلال آن سرکشی انسان و بیرحمی او را دیدهام، زیرا یک گاو مدت زیادی قبل از گاو باز وارد میدان وسیعی میشود.عده زیادی از مردم در ریختن خون حیوان بیچاره از طریق زدن و دواندن آن همکاری میکنند، و آن گاه در میدان پیوسته میدود، یکی آنرا میگیرد و دیگری با حربهای به او میزند تا این که نزدیک میشود که از شدت درد بیفتد و سپس آن کسی که قهرمان نامیده میشود بین مردم ظاهر میگردد تا بازی را تکمیل کند.او به دنبال فرصت مناسبی با وسیلهای نوک تیز در مکان معینی به او میزند و به زندگیش خاتمه میدهد.
جنگ و شاخ زدن قوچها و یا پرندهای را هدف قرار دادن در تیر اندازی و به هدف زدن، هم مانند جنگ خروسها و گاو بازی است.عبد الله بن عمر گروهی را دید که پرندهای را هدف قرار داده و تیرهای خود را به آن میزنند، پس گفت همان رسول خدا (ص) لعنت فرمود کسی را که هدف قرار دهد چیز دارای روح را.از جابر روایت شده که آن حضرت از تحریک حیوانات به زدن و اذیت یکدیگر نهی فرمود، زیرا این کار به درد آوردن و آزار حیوانات و به زحمت انداختن آنها بدون هیچ فایدهای و صرفا کاری بیهوده و زیانبخش است.چقدر بیرحمی است که انسان با عمل بیرحمانه نسبت به حیوانات خوشحالی کند.این گونه انسانها سزاوار نیستند که واجد صفات انسانیت نیستند و به حیوانیت نزدیکترند.بدون شک اسلام از شکنجه دادن هر چه که دارای روح باشد بر حذر میدارد.بلکه از سهل انگاری در باره حیوانات اگر چه بدون شکنجه باشد، مردم را بر حذر میدارد.رسول خدا (ص) فرمود: زنی داخل آتش شد در رابطه با گربهای که آنرا حبس کرده بود و آب و غذا به آن نداده بود و آن را هم رها نکرده بود تا از حشرات زمین بخورد.
و این گونه اعمال انسان غیر متعادل را منحرف میسازد تا یک عمل مباح را بر خود حرام سازد و یا این که طبیعت انسان منحرف میشود و خوشبختی خود را در چیزی میداند که موجب بدبختی برادرش و یا بیچارگی حیوان زبان بسته و یا پرنده ضعیفی میگردد.
سخنی در باره قمار
قمار بازی با بازیها و سرگرمیهای مختلف و ورزش ارتباط دارد، و براستی دیدیم کهقمار بازی موجب حرام شدن هر نوع بازیی میشود که قمار به همراه آن باشد.قمار به هر حال پدیدهای است که بطور فراوان در جامعه جهانی یافت میشود و نوعی بیماری است که بعضی از مردم در جامعه اسلامی به آن مبتلا شدهاند.این بیماری از دوران جاهلیت سرچشمه میگیرد و یا اقتباسی از کارهای زشت غرب است، و از این رو لازم است که درباره قمار بحث مخصوصی بنماییم.قمار تلاشی است برای مفت به دست آوردن مال، در اطراف جلسه قمار گروهی جمع میشوند که همگی همان ایده را دارند، هر یک از آنان میخواهد که از دیگران سود ببرد و ثروت آنان را چپاول کند، اخلاق در کمین نشستن و به کار چسبیدن، خوی همه آنان است.خوشحال شدن یک نفر بواسطه بردن، لازمهاش، حزن و اندوه شخص دیگری است که در همان وقت زیان کرده و باخته است، در حالی که ضرر و خسارت حتمی متوجه هر یک از قمار بازان است، و آن پرداخت پولی است به ترتیب دهنده قمار که اختلاس میکند و محل قمار را آماده میسازد و در دورههای آن نظارت میکند و برای قمار بازان شراب تهیه میکند، بلکه (پرداختها) تحقق میپذیرد در مورد زنانی که صاحب قمار خانه آنانرا فرا خوانده تا با قمار بازان معاشقه نمایند، و برای این که قمار باز از اعلان شکست خود و کناره گیری از قمار در برابر آن زنان شرمنده شود.همچنین در پرداخت حقوقی که قمارخانههای پر از تاریکی و دود و زشتی آنرا به وجود آورده و آن حقوق همان پرداختی به (شتلی بگیران) است یعنی کسانی که قمار باز را به ادامه قمار تشویق میکنند، چه ببازد و چه ببرد، برای اینکه ضرر خود را جبران کند در مورد اول و برد خود را بیشتر کند در مورد دوم (11).گاهی همان شخص شتلی بگیر به بازنده قرض میدهد و یا برای فروش ملک و خانه او تسهیلاتی فراهم میسازد تا او در جای خود و در کنار آن سفره لعنتی به قمار ادامه دهد.
بسیاری از افراد ساده لوح از جلسات قمار انتظار ثروت و یا امید ثروتمند شدن دارند البته از خون دیگران و از میدانی که همهاش کینه و فقر است به یاد میآورم که در عنفوان جوانی یک بار جوانی را دیدم که «سه ورق بازی» با دوستش میکرد و یک جنیه از او میبرد و بعد یک جنیه دیگر تا مردم را گول بزند و آنان را به بازی بکشاند، یک پسر سادهای به دام آنان افتاد، با مبلغی از پولش بازی کرد و آنرا باخت.شتلی بگیر او را به ادامه بازی تشویق کرد تا برنده شود، و اگر من در گوشش نگفته بودم و آهسته جریان را به او نمیگفتم که : آیا منطقی است که جوانی فقیر مانند او این جا بیایدتا پولهایش را با مردم قسمت کند؟ او آمده است تا از مردم چیزی بگیرد.پس زود برو با آنچه از پولت باقیمانده است، و آن پسر قبول کرد و نجات یافت.
از شکل جلسه قمار و موقعیتهای آن میتوان دسته قمار بازان را در ذهن مجسم کرد: مکانی که قمار در آنجا تشکیل میشود دارای نور ضعیف و دودهای سیگار زیاد و دلها در آن جا خاموش و همهمه بسیار، علاقمندان به قمار مخفیانه به آن جا وارد میشوند، گویی که از دست عدالت فرار میکنند و با حالت بیم و هراس و دو دلی وارد میشوند و در کنار سفره سبزی گرد میآیند و نفسهای نگران آنان بالا میآید و دلهای جریحه دارشان خاموش است و فرض این است که آنان دوستان همبازی هستند ولی در حقیقت دشمنان یکدیگرند، زیرا هر کدامشان در پی فرصت نسبت بدیگری است، و میکوشد تا پول او و فرزندانش را به دست آورد.صاحب قمار خانه میکوشد تا احساسات قماربازان را بوسیله موسیقی دلپذیر و زنان فاسد و انواع مشروبات و انواع سیگارها که به آنان عرضه میدارد، تخذیر کند و بپوشاند، و در اطراف این سفره سبز انواع نیرنگها و تقلبها بفراوانی وجود دارد، زیرا ساقیان و شتلی بگیران و دختران، ورقهای بازی یک قمار باز را به دیگری نشان میدهند و به یکدیگر چشمک میزنند و پچ پچ میکنند تا یکی را بناحق بر دیگری پیروز سازند.
گاهی هم برای این که باعث ادامه بازی و طول جلسه گردد نوعی هماهنگی و تعادل به وجود میآورند و بدون شک همگی زیان میبرند، زیان میکنند در مبلغی که بعنوان پول مشروبات الکلی و سیگار میدهند و مبلغی که به ساقیان و شتلی بگیران میپردازند، و آنچه که بابت مشروبات برای دختران میدهند.نوع خسارت و زیان متفاوت خواهد بود، آن پرندهای که در همه بازیها و یا بیشتر بازیها موفق شده، بطور کلی چیزی از آنچه برنده شده برایش باقی نمیماند، و اگر بماند مقدار ناچیزی خواهد بود، و اما آن که باخته و زیان کرده در حقیقت همه چیز خود را از دست داده است.در آخر شب همه مخفیانه به حالت خواری و افسردگی میروند، در حالتی که شخصی که باخته است برنده را به روز بعد تهدید میکند.
چه بسیار خانههایی که بواسطه قمار ویران شده و چه بسیار شکمهایی که گرسنه مانده، و بدنهایی که بیلباس گشته و یا بپوشیدن لباس کهنه پرداختهاند.و چه بسیار خانوادههایی که از هم پاشیده است، و چه بسیار مقام و منصبهایی که از دست رفته است، زیرا صاحب آنها اختلاس کرده تا قمار بازی کند، و چه بسیار مردانی که دین و وطن خود را در کنار سفره قمار فروختهاند، پس قمارهر چیزی را ویران میکند.قمار اگر چه هدفش مال است، و لکن مشروبات و سیگار و رفقای بد و تاریکیها، و چشم پوشیها، و تقلبها و زشتیها و فرصت طلبیها و اختلاس و همه صفات بد را نیز به همراه دارد.پس چقدر خوب است که برای همیشه جلو این بیماری واگیردار و مسری گرفته شود و این گونه افراد مبتلا که مدتهای طولانی در این تاریکی به سر بردهاند، به جهان روشنایی قدم بگذارند.مدت کمی پس از نوشتن این بحث، روزنامه الأهرام چاپ قاهره در روز پنجشنبه (9/11/1967) خبری منتشر کرد که مناسب است آنرا نقل کنیم، زیرا نشانگر سرنوشتی است که قمار انسان را به آن جا میکشاند، از جنون و دلهره و اضطراب و از دست دادن تسلط بر خود الأهرام مینویسد: «پلیس در الخولیم فرانسه» مرد هفتاد سالهای را به جرم کشتن پسر 44 ساله خود به ضرب گلوله، بازداشت کرد.علت قتل نپرداختن حق بیشتری به او از ناحیه پسرش بود، در موقع تقسیم پولی معادل ده جنیه که در شرط بندی مسابقه اسب دوانی در روز یکشنبه گذشته برنده شده بودند» ، ما این خبر را چگونه میتوانیم توجیه کنیم؟ پدری که پسرش را میکشد و این گونه جنایت با برنده شدن واقع میشود، ای کاش میدانستم که بین افراد بیگانه و در موقع باختن چه رخ میدهد؟
براستی قرآن کریم قمار (میسر) و سایر گناهان کبیره دیگر را با هم جمع مینماید و همه را جزء پلیدیهایی قرار میدهد که دوری از آنها لازم است.خداوند بزرگ میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید بطور مسلم، شراب و قمار و بتهایی که برای عبادت نصب کردهاند و تیرهای قداح (بخت آزمایی) پلیدی و از کار شیطان هستند، پس شما از آنها دوری کنید، به این امید که رستگار شوید.همانا شیطان میخواهد از راه شراب و قمار در بین شما کینه و دشمنی بیندازد و شما را از یاد خدا و از نماز باز بدارد، پس آیا شما باز ایستادگان و نهی پذیران هستید؟» (12)
برای تعجیل در ظهور و سلامتی امام زمان (ع) یک صلوات بفرستید.