عاشقان شعر و ادبیات بیایید اینجا
مدیر انجمن: Moh3n II
-
Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
-
تماس:
پست
توسط Moh3n II » چهارشنبه 18 آبان 1390, 9:25 pm
Saye_Negahet نوشته شده:سلام
من دوست داشتم سمیرا و لیلی دخترخالم باشن
انسیه دختر عمه ام
آخه من نه عمه دارم نه خاله ....
فقط یه دختر دایی دارم
آبجی سایه...
تو عوضش یه داداش خیلی خوب داری...
نکته : کلمه آبجی سایه انحصارا متعلق داداش آبجی سایه می باشد و بقیه نمی تونند استفاده کنند.
-
Saye_Negahet
- کاربر معمولي
- پست: 139
- تاریخ عضویت: دوشنبه 2 خرداد 1390, 8:11 pm
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Saye_Negahet » شنبه 21 آبان 1390, 3:11 am
Moh3n.Cinema نوشته شده:Saye_Negahet نوشته شده:سلام
من دوست داشتم سمیرا و لیلی دخترخالم باشن
انسیه دختر عمه ام
آخه من نه عمه دارم نه خاله ....
فقط یه دختر دایی دارم
آبجی سایه...
تو عوضش یه داداش خیلی خوب داری...
نکته : کلمه آبجی سایه انحصارا متعلق داداش آبجی سایه می باشد و بقیه نمی تونند استفاده کنند.
مرسی داداش محسن خوبم
اردیبهشت ماه
یعنی: زمان دلبری دختر بهار
کز تکچراغِ لاله ، چراغانی است باغ
وز غنچه های سرخ _
تک تک میان سبزه ، فروزان بود چراغ
وانگه که عاشقانه بپیچد به دلبری
بر شاخ نسترن _
نیلوفری سپید _
آید مرا به یاد که : نیلوفری منی
در خاطر منی .
-
$ensieh
- كاربر عالي
- پست: 576
- تاریخ عضویت: دوشنبه 21 شهریور 1390, 12:43 pm
- محل اقامت: انديشه
-
تماس:
پست
توسط $ensieh » شنبه 21 آبان 1390, 1:41 pm
Saye_Negahet نوشته شده:انسیه دختر عمه ام
چه خوب من دختر دايي نداشتم
ولي عجب فاميلي باحالي داريم،محسن پسر عمومه بعد سايه خواهرشه پس دختر عمومه از اونور دختر داييمه آخه چجوري؟!
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
-
زهـــــرا
- كاربر عالي
- پست: 1253
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 18 شهریور 1389, 1:09 am
- محل اقامت: wonderland
پست
توسط زهـــــرا » شنبه 21 آبان 1390, 2:44 pm
$ensieh نوشته شده:Saye_Negahet نوشته شده:انسیه دختر عمه ام
چه خوب من دختر دايي نداشتم
ولي عجب فاميلي باحالي داريم،محسن پسر عمومه بعد سايه خواهرشه پس دختر عمومه از اونور دختر داييمه آخه چجوري؟!
اِنسی زیاد بهش فک نکن
یکم نسبتا پیچیده شده.من و تو که فامیل دوریم
-
Saye_Negahet
- کاربر معمولي
- پست: 139
- تاریخ عضویت: دوشنبه 2 خرداد 1390, 8:11 pm
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Saye_Negahet » یکشنبه 22 آبان 1390, 12:21 am
$ensieh نوشته شده:Saye_Negahet نوشته شده:انسیه دختر عمه ام
چه خوب من دختر دايي نداشتم
ولي عجب فاميلي باحالي داريم،محسن پسر عمومه بعد سايه خواهرشه پس دختر عمومه از اونور دختر داييمه آخه چجوري؟!
چقدر خوبه که دختر عمه ام شدی
بهتره وارد مسائل پیچیده نشی ...
این مسئله امکان پذیره ..........
البته ناتنی میشه ....................
اردیبهشت ماه
یعنی: زمان دلبری دختر بهار
کز تکچراغِ لاله ، چراغانی است باغ
وز غنچه های سرخ _
تک تک میان سبزه ، فروزان بود چراغ
وانگه که عاشقانه بپیچد به دلبری
بر شاخ نسترن _
نیلوفری سپید _
آید مرا به یاد که : نیلوفری منی
در خاطر منی .
-
$ensieh
- كاربر عالي
- پست: 576
- تاریخ عضویت: دوشنبه 21 شهریور 1390, 12:43 pm
- محل اقامت: انديشه
-
تماس:
پست
توسط $ensieh » یکشنبه 22 آبان 1390, 1:04 pm
ببخشيد سايه جون اين داداش من يكم قاطي كرده
تقصير خودش نيستا دختر عموم سميرا گردو هاشو خورده اينجوري شده
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
-
samirarad
- كاربر عالي
- پست: 1713
- تاریخ عضویت: سهشنبه 11 آبان 1389, 1:53 pm
- محل اقامت: زمین
پست
توسط samirarad » دوشنبه 23 آبان 1390, 11:05 am
هیس!!
-
Mahsa01
- کاربر خوب
- پست: 425
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 6 مرداد 1390, 10:24 pm
- محل اقامت: یزد
پست
توسط Mahsa01 » دوشنبه 23 آبان 1390, 9:47 pm
آقا اشکان نسبتش با من...
دوست داشتم دوستم باشه موجوده جالب و دوست داشتنی هست!!!
" بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ،
چون من که آفریده ام از عشق
جهانی برای تو! "
-
Mahsa01
- کاربر خوب
- پست: 425
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 6 مرداد 1390, 10:24 pm
- محل اقامت: یزد
پست
توسط Mahsa01 » سهشنبه 24 آبان 1390, 1:22 pm
من دوست داشتم سمیرا خانوم دخترعمم باشه
" بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ،
چون من که آفریده ام از عشق
جهانی برای تو! "
-
$ensieh
- كاربر عالي
- پست: 576
- تاریخ عضویت: دوشنبه 21 شهریور 1390, 12:43 pm
- محل اقامت: انديشه
-
تماس:
پست
توسط $ensieh » سهشنبه 24 آبان 1390, 1:49 pm
samirarad نوشته شده:ا؟ انسیه اشکان کلا اینجوریه بعدش گردوهای من بود که بهش دادم. اونقدر دادم که گردوهام تموم شد. اصلا بلد نیستیاز دخترعموت طرفداری کنی. به داداشم می گم!
منظورت پسر عمومه
آخه اول داداش ديگه
مهسا من دوس داشتم دوستم باشي
دلمان که میگیرد تاوان لحظاتیست که دل میبندیم...
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نیست!
-
Moh3n II
- کاربر ویژه بخش فیلم و سینما
- پست: 6572
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 10 تیر 1389, 9:10 pm
- محل اقامت: پونک
-
تماس:
پست
توسط Moh3n II » سهشنبه 24 آبان 1390, 8:46 pm
به دلیل بی ربط بودن موضوع به موضوع انجمن و انجام چند شوخی بی مورد توسط همه مون برخی پست ها پاک شد و در صورت تکرار این تاپیک به زودی به بخش آزاد منتقل خواهد شد...
قابل توجه دوستان :
2 پست بی مورد و بی ربط خودم تو این تاپیک رو هم پاک کردم...
عمو مهیار بزرگتر بنده و برخی مدیران انجمن امثال این تاپیک رو بی هدف می دونه .
اما من به عنوان یکی از مدیران از ایشون خواهش می کنم این تاپیک زنده و پابرجا بمونه و به دور از حاشیه به خاطره تبدیل شه
از دوستان خواهش و در واقع تمنا دارم اگر دلتون می خواد این تاپیک ها پابرجا بمونه رعایت قوانین رو داشته باشید. تا من شرمنده و مجبور به حذف این تاپیک به نظرم زیبا نشم...
ممنون
-
Saye_Negahet
- کاربر معمولي
- پست: 139
- تاریخ عضویت: دوشنبه 2 خرداد 1390, 8:11 pm
- محل اقامت: تهران
پست
توسط Saye_Negahet » جمعه 27 آبان 1390, 1:20 am
$ensieh نوشته شده:ببخشيد سايه جون اين داداش من يكم قاطي كرده
تقصير خودش نيستا دختر عموم سميرا گردو هاشو خورده اينجوري شده
عیبی نداره دختر عمه جونم
ولی نگرانت شدم از داشتن این داداش ....
راستش رو بگم به طور جدی از اشکان خان میترسم ....
برام خیلی عجیبه ....
مهسا دوست داشتم که دوستم باشی
اردیبهشت ماه
یعنی: زمان دلبری دختر بهار
کز تکچراغِ لاله ، چراغانی است باغ
وز غنچه های سرخ _
تک تک میان سبزه ، فروزان بود چراغ
وانگه که عاشقانه بپیچد به دلبری
بر شاخ نسترن _
نیلوفری سپید _
آید مرا به یاد که : نیلوفری منی
در خاطر منی .
-
samirarad
- كاربر عالي
- پست: 1713
- تاریخ عضویت: سهشنبه 11 آبان 1389, 1:53 pm
- محل اقامت: زمین
پست
توسط samirarad » شنبه 28 آبان 1390, 10:50 am
Mahsa01 نوشته شده:من دوست داشتم سمیرا خانوم دخترعمم باشه
باشه. پس شما هم میشی دختر داییم!
هیس!!
-
ali11
- كاربر عالي
- پست: 536
- تاریخ عضویت: شنبه 12 آذر 1390, 2:41 pm
پست
توسط ali11 » یکشنبه 4 دی 1390, 6:42 pm
رمز موفقیت درسخون:
STUDY while others are sleeping
مطالعه کن وقتی که دیگران در خوابند
-
samirarad
- كاربر عالي
- پست: 1713
- تاریخ عضویت: سهشنبه 11 آبان 1389, 1:53 pm
- محل اقامت: زمین
پست
توسط samirarad » یکشنبه 3 اردیبهشت 1391, 1:02 pm
ولی من دوست داشتم باهم همکلاس بودیم. اونوقت معنی واقعی درسخون بودن رو بهتون یاد میدادم!!!!
هیس!!