روزی دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید.
اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که خیلی هم گرانقیمت بود. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن، انگشت هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می کنم دستت بیرون می آید.
پسر گفت: می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم.
پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: چرا نمی توانی؟
پسر گفت: اگر این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد.
***
گاهی در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش چنان اهمیت می دهیم که ارزش دارایی های پرارزشمان را فراموش می کنیم
داستان کوتاه (گلدان و سكه)
مدیر انجمن: Moh3n II
- sungirl
- كاربر عالي
- پست: 2180
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 4 شهریور 1389, 3:34 pm
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
داستان کوتاه (گلدان و سكه)
ما همه با هم رفیقیم ^_^
Re: داستان کوتاه (گلدان و سكه)
sungirl نوشته شده:روزی دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید.
اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که خیلی هم گرانقیمت بود. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن، انگشت هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می کنم دستت بیرون می آید.
پسر گفت: می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم.
پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: چرا نمی توانی؟
پسر گفت: اگر این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد.
***
گاهی در زندگی به بعضی چیزهای کم ارزش چنان اهمیت می دهیم که ارزش دارایی های پرارزشمان را فراموش می کنیم
خيلي آموزنده بود ......
حق كهنسال تر از قانون است ......
Re: داستان کوتاه (گلدان و سكه)
)ساختمان داده :
منبع درسی : ساختمان Equipación De Futbol لیپ شوتز - ساختمان هورویتز
منبع تستی : هر دو کتاب مقسمی و پارسه خوب هستند . با این تفاوت که پارسه تستهاش کمتر و مفید تره و مطالب رو جمع تر گفته و Camiseta De Futbol توضیح بی خودی نداره