مشاعره .......... با حضور تمام شعرا

[m2002k]

یارت نکند به مهـــــر تمکــــین ای دل
او نیست ‌حریف، مهره بر چین ای دل
از‌یار سخن مگــــوی چندیــــن‌ ای دل
خیز از سـر او خموش بنشین ای دل

"رباعيات خاقاني"

[farshidshd]

لالایی قصه ی پروانه و شمشاد
سراغ از من نمی گیری نگیر اما
فراموشم مکن پروانه زیبای من روزی
شده قلبی اسیر خونه غمها

[m2002k]

آنی که قـــرار با تو باشـــــد ما را
مجلس چو بهـــار با تو باشد ما را
هر چند بسی به گرد سر برگردم
آخر ســـــر و کار با تو باشد ما را

"رباعيات سنايي غزنوي"

[khorshid]

ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ازین غصه ننالیم و چرا نخروشیم
میخوریم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

[m2002k]

مجلس ز می دو ســاله گردد روشن

چشــم طرب از پیاله گـــــردد روشن

پژمـــرده بود گل قــــدح بی می ناب

از آب چــــــراغ لاله گردد روشــــــن


"رباعيات خاقاني"

[khorshid]

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
علم و فضلی که به چل سال دلم جمع اورد
ترسم ان نرگس مستانه به یغما ببرد

[farshidshd]

در ساغر تو چيست که با جرعه ی نخست
هشيار و مست را همه مدهوش مي کني

مِي جوش مي زند به دلِ خُم بيا ببين
يادي اگر ز خونِ سياووش مي کني

[m2002k]

مجلـــس ز می دو ساله گردد روشــن
چشـــم طرب از پیاله گــــردد روشـــن
پژمـــرده بود گل قـــــــدح بی می ناب
از آب چــــــــراغ لاله گــــردد روشــــن

"رباعيات خاقاني"

[farshidshd]

مجلـــس ز می دو ساله گردد روشــن
چشـــم طرب از پیاله گــــردد روشـــن
پژمـــرده بود گل قـــــــدح بی می ناب
از آب چــــــــراغ لاله گــــردد روشــــن

"رباعيات خاقاني"

دوست عزیز باید با (( ی )) شروع مکردین نه با ( م ))

======================================

ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است

برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است

گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است

[khorshid]

تا هستم اي رفيق نداني که کيستم
روزي سراغ وقت من ايي که نيستم
دراستان مرگ که زندان زندگيست
تهمت به خويشتن نتوان زد که زيستم
پيداست ازگلاب سرشکم که من چو گل
يک روز خنده کردم و عمري گريستم

[farshidshd]

ميان ماندن و رفتن حكايتي كرديم
كه آشكارا در پرده ي كنايت رفت.
مجال ما همه اين تنگمايه بود و دريغ
كه مايه خود در وجه اين حكايت رفت.

[khorshid]

تا به جفایت خوشم ترک جفا کرده ای
این روش تازه را تازه بنا کرده ه ای
دوش ز دست رقیب سار می خورده ای
من به خطا رفته ام یا تو خطا کرده ای؟

[farshidshd]

یاری نیست!

ديوار را چنگ مي زنم

افيوني گشتم

كاسه ي شرابم زير نور ماهتاب مي رقصد

صورتكي بر ديوار

صورتكي ....

در قابكي پر شيار

ناز نازي

اهورائي

من پايانم و تو خود آغازي

راهمان جداست

من كم و تو حداقلت از من فزون

حق داري ...

حق داري ...

من كجا عرفان كجا

نشان من چيست در اين وادي پر مسلمان

نه زُناري نه عبائي نه تسبيحي

مزين مي شوم به پلاسي

تا شما نشناسيم

ميروم از امروز تا ميليون ها فردا !!!

[m2002k]

از آرزوی خیــــــــــال تــــــــــــو روز دراز
در بند شبــــــــم با دل پر درد و نیــــــاز
وز بی‌خوابی همه شب ای شمع طراز
می‌گویم کـــــــــی بود که روز آیــــد باز

"رباعيات انوري"

[farshidshd]

ز چشم سایه خدا را قدم دریغ مدار
که خاک راه تو را عین توتیا دانست