شاعرانه ها
مدیر انجمن: Moh3n II
Re: شاعرانه ها
نداند رسم ياري بيوفا ياري كه من دارم
به آزار دلم كوشد دلازاري كه من دارم
وگر دل را به صد خواري رهانم از گرفتاري
دلازاري دگر جويد ، دل آزاري كه من دارم
به خاك من نيفتد ، سايه سرو بلند او
ببين كوتاهي بخت نگون ساري كه من دارم
گهي خاري كشم از پا ، گهي دستي زنم بر سر
به كوي دلفريبان ، اين بود كاري كه من دارم
دل رنجور من از سينه ، هر دم مي رود سويي
زبستر ميگريزد طفل بيماري كه من دارم
زپند همنشين ، درد جگر سوزم فزون تر شد
هلاكم مي كند آخر ، پرستاري كه من دارم
رهي ، آن مه به سوي من به چشم ديگران بيند
نداند قيمت يوسف ، خريداري كه من دارم
به آزار دلم كوشد دلازاري كه من دارم
وگر دل را به صد خواري رهانم از گرفتاري
دلازاري دگر جويد ، دل آزاري كه من دارم
به خاك من نيفتد ، سايه سرو بلند او
ببين كوتاهي بخت نگون ساري كه من دارم
گهي خاري كشم از پا ، گهي دستي زنم بر سر
به كوي دلفريبان ، اين بود كاري كه من دارم
دل رنجور من از سينه ، هر دم مي رود سويي
زبستر ميگريزد طفل بيماري كه من دارم
زپند همنشين ، درد جگر سوزم فزون تر شد
هلاكم مي كند آخر ، پرستاري كه من دارم
رهي ، آن مه به سوي من به چشم ديگران بيند
نداند قيمت يوسف ، خريداري كه من دارم
نبوده
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
Re: شاعرانه ها
به یاد محله های دوران کودکی،تقدیم به همه ی بچه های باصفای سایت کارشناسی
ياد دارم در غروبي سرد سرد
مي گذشت از كوچه ما دوره گرد
داد مي زد كهنه قالي مي خرم
دست دوم جنس عالي مي خرم
كاسه و ظرف سفالي مي خرم
گر نداری،کوزه خالی میخرم
اشك در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهي كشيد بغضش شكست
اول ماه است و نان در سفره نيست
اي خدا شكرت ولي اين زندگيست؟
بوي نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بي روسري بيرون دويد
گفت آقا سفره خالي مي خريد؟
ياد دارم در غروبي سرد سرد
مي گذشت از كوچه ما دوره گرد
داد مي زد كهنه قالي مي خرم
دست دوم جنس عالي مي خرم
كاسه و ظرف سفالي مي خرم
گر نداری،کوزه خالی میخرم
اشك در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهي كشيد بغضش شكست
اول ماه است و نان در سفره نيست
اي خدا شكرت ولي اين زندگيست؟
بوي نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بي روسري بيرون دويد
گفت آقا سفره خالي مي خريد؟
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
Re: شاعرانه ها
من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم.
من فقط عاشق اینم ، روزایی که با تو تنهام
کار و بار زندگیمو بزارم برای فردا
من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافم
بشینم 1 گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم
عاشق اون لحظه ام که .... پشت پنجره بشینم ،
حواست به من نباشه تو رو دزدکی ببینم
من فقط عااشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم.
من فقط عاشق اینم ، روزایی که با تو تنهام
کار و بار زندگیمو بزارم برای فردا
من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافم
بشینم 1 گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم
عاشق اون لحظه ام که .... پشت پنجره بشینم ،
حواست به من نباشه تو رو دزدکی ببینم
من فقط عااشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
Re: شاعرانه ها
کاش سهراب نمیرفت به این زودی ها
دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود.....
دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود.....
زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا میرسند
- farshidshd
- مشاور وِیژه
- پست: 2057
- تاریخ عضویت: جمعه 13 مهر 1386, 1:00 pm
- محل اقامت: My Heart
- تماس:
Re: شاعرانه ها
نمیشود از عشق توصرف نظر کند دلم
یا که دمی یاد تو را زخود بدر کند دلم
شرحه کنم سینه خود تا به وفای من رسی
یک دم اگر به روی کس جز تو نظر کند دلم
در آورم ز سینه و بدور افکنم دلم
اگر به جز تو لحظه ای فکر دگر کند دلم
میکشم از تمام این زمینیان پست دست
خواهم از آن میان فقط با تو به سر کند دلم
اگر به جرم عشق تو کنند ذره ذره ام
باز نمیشود گلم کز تو حذر کند دلم
دلم گرفته الفتی به این شبهای انتظار
بدون یاد تو نشد شبی سحر کند دلم
چنان زبانه میکشد غم تو در وجود من
که بعد مرگ قبر را پر از شرر کند دلم
یا که دمی یاد تو را زخود بدر کند دلم
شرحه کنم سینه خود تا به وفای من رسی
یک دم اگر به روی کس جز تو نظر کند دلم
در آورم ز سینه و بدور افکنم دلم
اگر به جز تو لحظه ای فکر دگر کند دلم
میکشم از تمام این زمینیان پست دست
خواهم از آن میان فقط با تو به سر کند دلم
اگر به جرم عشق تو کنند ذره ذره ام
باز نمیشود گلم کز تو حذر کند دلم
دلم گرفته الفتی به این شبهای انتظار
بدون یاد تو نشد شبی سحر کند دلم
چنان زبانه میکشد غم تو در وجود من
که بعد مرگ قبر را پر از شرر کند دلم
کد: انتخاب همه
دانشجوی ارشد نرم افزار
-
- کاربر متوسط
- پست: 216
- تاریخ عضویت: جمعه 22 تیر 1386, 8:50 pm
Re: شاعرانه ها
بي وفايي كني وفايت مي كنند
باوفا باشي خيانتت مي كنند
مهرباني گرچه آئين خوشي است
مهربان باشي رهايت مي كنند
باوفا باشي خيانتت مي كنند
مهرباني گرچه آئين خوشي است
مهربان باشي رهايت مي كنند
Re: شاعرانه ها
در این دنیا که نامردان عصا از کور می دزدند
من از خوش باوری عمری محبت آرزو کردم
من از خوش باوری عمری محبت آرزو کردم
نبوده
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
............. نیست
........................ نخواهد بود
از تو عزیزتر
.............کسی برای من...
-
- کاربر متوسط
- پست: 216
- تاریخ عضویت: جمعه 22 تیر 1386, 8:50 pm
Re: شاعرانه ها
چه قدر حقيرند مردماني که نه جرأت دوست داشتن دارند ، نه ارادهي دوست نداشتن ، نه لياقت دوست داشته شدن و نه متانت
دوست داشته نشدن با اين حال مدام شعر عاشقانه ميخوانند
دوست داشته نشدن با اين حال مدام شعر عاشقانه ميخوانند
Re: شاعرانه ها
كيستي كه من اين گونه به اعتماد
نام خود را
با تو ميگويم
كليد خانهام را
در دستت ميگذارم
نان شاديهايم را
با تو قسمت ميكنم
به كنارت مينشينم و بر زانوي تو
اين چنين آرام
به خواب ميروم
نام خود را
با تو ميگويم
كليد خانهام را
در دستت ميگذارم
نان شاديهايم را
با تو قسمت ميكنم
به كنارت مينشينم و بر زانوي تو
اين چنين آرام
به خواب ميروم
در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
وداع
می روم خسته افسرده وزار
سوی منزگه ویرانه ی خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده ودیوانه ی خویش
می برم تا كه در آن نقطه ی دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه
شستشویش دهم از لكهی عشق
زین همه خواهش بی جا تباه
می برم تا ز تو دورش سازم
زتو ،ای جلوه ی امید محال
می برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نكند یاد وصال
ناله می لرزد ،می رقصد اشك
آه ، بگذار که بگریزم من
ازتو ، ای چشمه ی جوشان گناه
شاید آن به كه بپرهیزم من
بخدا غنچه ی شادی بودم
دست عشق آمد واز شاخم چید
شعله ی آه شدم ،صد افسوس
كه لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ،خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
سوی منزگه ویرانه ی خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده ودیوانه ی خویش
می برم تا كه در آن نقطه ی دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه
شستشویش دهم از لكهی عشق
زین همه خواهش بی جا تباه
می برم تا ز تو دورش سازم
زتو ،ای جلوه ی امید محال
می برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نكند یاد وصال
ناله می لرزد ،می رقصد اشك
آه ، بگذار که بگریزم من
ازتو ، ای چشمه ی جوشان گناه
شاید آن به كه بپرهیزم من
بخدا غنچه ی شادی بودم
دست عشق آمد واز شاخم چید
شعله ی آه شدم ،صد افسوس
كه لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ،خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
-
- کاربر متوسط
- پست: 216
- تاریخ عضویت: جمعه 22 تیر 1386, 8:50 pm
Re: شاعرانه ها
من پذیرفتم شکست خویش را رازهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است
میروم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم
میروم ازرفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش
گر چه تو تنها تر از ما میروی آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی این درد را تلخی برخوردهای سرد را
من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است
میروم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم
میروم ازرفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش
گر چه تو تنها تر از ما میروی آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی این درد را تلخی برخوردهای سرد را
-
- کاربر متوسط
- پست: 216
- تاریخ عضویت: جمعه 22 تیر 1386, 8:50 pm
Re: شاعرانه ها
خداحافظ براي تو چه آسان بود، ولي قلب من از اين جمله لرزان بود
خداحافظ براي تو رهايي داشت، براي من غم تلخ جدايي داشت
خداحافظ طلوع من، غروب من، خداحافظ تو اي محبوب خوب من
خداحافظ براي تو رهايي داشت، براي من غم تلخ جدايي داشت
خداحافظ طلوع من، غروب من، خداحافظ تو اي محبوب خوب من
Re: شاعرانه ها
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی
نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی
چشمی به رهت دوخته ام باز که شاید
باز آیی و برهانیم از چشم به راهی
دل گرچه مدامم هوس خطّ تودارد
لیک از تو خوشم با کرم گاه به گاهی
تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی
نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی
چشمی به رهت دوخته ام باز که شاید
باز آیی و برهانیم از چشم به راهی
دل گرچه مدامم هوس خطّ تودارد
لیک از تو خوشم با کرم گاه به گاهی
تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی
در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
Re: شاعرانه ها
اندکي عاشقانه تر زير اين باران بمان
ابر را بوسيد ام تا بوسه بارانت کند
ابر را بوسيد ام تا بوسه بارانت کند
در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
Re: شاعرانه ها
دیگر دل شکسته راهی به تو ندارد
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
می پرسم از دل خود شاید تو را بیابم
شاید تو را در این دل من پیش خود بیابم
رفتی تو از دل من دیگر تو را نخواهم
دیگر منم دل من دیگر تو را نخواهم
زین پس ز تو دل من دیگر نشان نگیرم
دیگر در این دل خود یادی ز تو نگیرم
این ساز دل شکسته سوزی ز تو ندارد
دیگر نشان ز این عشق من پیش خود ندارم
دیگر تو را در این دل من پیش خود ندارم
می پرسم از دل خود شاید تو را بیابم
شاید تو را در این دل من پیش خود بیابم
رفتی تو از دل من دیگر تو را نخواهم
دیگر منم دل من دیگر تو را نخواهم
زین پس ز تو دل من دیگر نشان نگیرم
دیگر در این دل خود یادی ز تو نگیرم
در قفس کـــــــــه باشی دیگر شیـــــــــر یا قنـــــــــاری بودنت مهم نیســـــــــت.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.
آزادی یـــــــــک دنیـــــــــاست پراز حرفـــــــــای نگفتـــــــــه.
در کشـــــــــور مـــــــــن آزادی فقط نام یک میدان است.